طب انرژی (Energy Medicine)

طب انرژی (Energy Medicine) یک رویکرد نوین در حوزه بهداشت و درمان است که بر اساس این اصل استوار است که انرژی بدن، نقش اساسی در سلامتی و بهبود بیماری‌ها ایفا می‌کند. در این رویکرد، فرض می‌شود که انرژی بدن به صورت میدان‌ها و فیلدهای انرژی‌ای در داخل و اطراف بدن جریان دارد و همچنین در نقاط مشخصی که به عنوان نقاط (نقاط طب‌سوزنی)، مسیرها (مریدین‌ها) و مراکز (چاکراها) انرژی شناخته می‌شوند، تجمع می‌یابد.

طب انرژی از تکنیک‌های متنوعی استفاده می‌کند تا انرژی بدن را تنظیم کرده و تعادل آن را بهبود ببخشد. این تکنیک‌ها می‌توانند شامل تحریک نقاط انرژی، القای انرژی، تنظیم مراکز انرژی (چاکراها)، استفاده از امواج الکترومغناطیسی و فرکانس‌های خاص، تنفس آگاهانه و تکنیک‌های ترتیبی انرژی باشند.

هدف اصلی طب انرژی، بهبود تعادل انرژی در بدن و سلامت عمومی فرد می‌باشد. این رویکرد بر این باور است که اختلالات انرژی می‌توانند به اختلالات فیزیکی و عاطفی منجر شوند و با بازگرداندن تعادل انرژی، می‌توان بهبودی در شرایط مختلفی از جمله درد، افسردگی، استرس و اختلالات خواب را ایجاد کرد.

مهمترین نکته در طب انرژی این است که بدون استفاده از داروها یا تداخل جراحی، تغییراتی در سطح انرژی بدن را ایجاد می‌کند تا بهبود سلامتی و رفاه عمومی افراد را تسهیل کند. از روش‌ها و تکنیک‌های مختلف تشخیصی و درمانی در انرژی درمانی (Energy Medicine) به منظور تنظیم انرژی بدن و بهبود سلامتی استفاده می‌شود که بطور کلی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  1. تحلیل میدان‌های انرژی: در این روش، تحلیل و ارزیابی میدان‌های انرژیی که اطراف و درون بدن انسان وجود دارند، انجام می‌شود. از ابزارهای مختلفی مانند تصاویر کریستالوگرافی و کیروگرافی کوانتومی استفاده می‌شود تا اطلاعات بیشتری درباره میدان‌های انرژی بدست آید. این اطلاعات می‌توانند در تشخیص اختلالات انرژی و اطلاعات در بدن کمک کنند.
  2. تحلیل نقاط انرژی: در طب سوزنی و دیگر روش‌های انرژی درمانی، نقاط خاصی در بدن به عنوان نقاط انرژی شناخته می‌شوند. تحلیل و تشخیص این نقاط و فشارهای خاص بر روی آنها به منظور تعادل‌دهی انرژی و بهبود سلامتی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  3. استفاده از دستگاه‌های الکترونیکی: برخی از دستگاه‌های الکترونیکی مخصوص انرژی درمانی برای تشخیص و درمان مشکلات انرژی بدن استفاده می‌شوند. این دستگاه‌ها معمولاً میدان‌ها و فیلدهای الکترومغناطیسی را اندازه‌گیری می‌کنند و اطلاعاتی درباره تعادل انرژی در بدن فراهم می‌کنند.
  4. تکنیک‌های ترتیبی انرژی: این تکنیک‌ها شامل تمرینات تنفسی، مدیتیشن، و تمرینات ترتیبی انرژی می‌شوند که به افراد کمک می‌کنند تا تعادل انرژی بدن را بهبود دهند و انرژی منفی را از بدن دفع کنند.
  5. استفاده از فرکانس‌ها و امواج الکترومغناطیسی: برخی روش‌ها از فرکانس‌های مختلف امواج الکترومغناطیسی به عنوان ابزار تشخیصی و درمانی استفاده می‌کنند. این امواج ممکن است از منابع خارجی یا دستگاه‌های خاصی تولید شوند تا تعادل انرژی بدن را بهبود ببخشند.

ترکیب این روش‌های مختلف با هم می‌تواند به تشخیص و درمان مشکلات انرژی در بدن کمک کرده و بهبودی در شرایط مختلفی از جمله درد، افسردگی، استرس و اختلالات خواب ایجاد کند. انتخاب روش مناسب بسته به نیازهای فرد و مشکلات وی انجام می‌شود.

 

 طب انرژی-اطلاعات (Energy-information Medicine)

طب انرژی-اطلاعات (Energy-Information Medicine) یک رویکرد نسبتاً جدید در حوزه بهداشت و درمان است که بر اساس ایده این اصل استوار است که انرژی و اطلاعات در بدن با یکدیگر ترکیب شده‌اند و تاثیر بسزایی در سلامت و بهبودی دارند. در این رویکرد، فرضیه مطرح می‌شود که انرژی و اطلاعات در داخل و اطراف بدن به صورت میدان‌های انرژی‌ جریان دارند و این میدان‌ها شامل اطلاعاتی هستند که برای حفظ سلامت و تعادل بدن ضروری هستند.

از روش‌ها، دستگاه‌ها و تجهیزات مختلف مبتنی بر انرژی مثل امواج الکترومغناطیسی، میدان‌های انرژی‌ خاص و امواج مغناطیسی مختلفی برای تجزیه و تحلیل انرژی و اطلاعات با هدف تنظیم و بهبود تعادل انرژی و اطلاعات در بدن استفاده می‌شود. این شامل تصاویر و اطلاعاتی است که از تحلیل میدان‌های انرژی و تجزیه اطلاعات بیولوژیکی بدن به‌دست می‌آید. تطبیق این دیدگاه با عملکرد بیولوژیکی بدن و تاثیرات محیطی بر آن، به مفهوم طب انرژی-اطلاعات منجر می‌شود. این رویکرد به تشخیص و درمان مشکلات انرژی و اطلاعاتی در بدن با استفاده از ابزارهای مختلفی می‌پردازد. برخی از مهم‌ترین ابزارهای طب انرژی-اطلاعات شامل موارد زیر می‌شوند:

هدف اصلی طب انرژی-اطلاعات، تنظیم و بهبود تعادل انرژی و اطلاعات در بدن است. این رویکرد باور دارد که اختلالات در انرژی و اطلاعات ممکن است منجر به مشکلات فیزیکی و روانی شوند و با استفاده از تغییر و بهبود این انرژی‌ها و اطلاعات، بهبود در سلامتی و کیفیت زندگی ایجاد می‌شود.

پزشکی کوانتومی (Quantom medicine)

شاخه جدیدی از پزشکی است که به تشخیص سریع، بدون درد و غیر تهاجمی کل بدن و درمان بیماری‌ها را در تمام زمینه های پزشکی بدون عوارض جانبی تشعشع ارائه می‌دهد. به عنوان یک رویکرد کیفی جدید و مدرن در تشخیص و درمان، پزشکی کوانتومی مبتنی بر پدیده رزونانس بیولوژیکی است و از دانش پزشکی شرقی و غربی، فیزیک کوانتومی، بیوفیزیک و الکترونیک استفاده می‌کند.

طب کوانتومی مبتنی بر رویکردهای طب کل‌نگر می‌باشد که بدن را در حالت تعادل بازیابی می‌کند و همچنین بدن را در حالت تعادل نگه می‌دارد. ما به این حالت تعادل می‌گوییم – سلامت. برای هر فردی یک رویکرد جداگانه و منحصر بفرد وجود دارد. عوارض جانبی ندارد و غیر تهاجمی است. در این رویکرد بدن فرد بعنوان یک کل مورد تحلیل و بررسی می‌شود نه بیماری فرد.

هر سلول نمایانگر یک واحد الکترومغناطیسی است، در نتیجه فرآیندهای بیوشیمیایی آن، امواج الکترومغناطیسی خاصی با فرکانس ایده‌آل ساطع می‌کند. شکل‌گیری بیماری زمانی اتفاق می‌افتد که فرکانس ایده‌آل در اثر عوامل بیرونی و درونی تغییر کند که فرآیندهای بیوشیمیایی در آن را نیز تغییر می‌دهد.

فرآیند شکل‌گیری و توسعه یک بیماری فوری نیست، چند فاز مختلف برای ایجاد یک بیماری در بدن وجود دارد (6 مرحله). در 3 فاز اول، تغییرات در سطح فعالیت بیولوژیکی بدن، تنها توسط دستگاه‌های پزشکی کوانتومی قابل تشخیص است. درحالیکه از فاز چهارم به بعد ما متوجه تغییرات آشکار در معاینات بالینی و آزمایشگاهی می‌شویم و در مرحله پنجم و ششم یک بیماری از قبل آشکار بالینی داریم که اغلب نیاز به درمان دارویی مادام العمر دارد. هدف در طب کوانتومی جلوگیری از تبدیل شدن اختلالات اولیه به بیماری در سه مرحله اول است، زیرا ماه‌ها و سال‌ها قبل از ایجاد بیماری‌‌های مختلف، اطلاعاتی به شکل اختلالات الکترومغناطیسی سلول‌‌ها در بدن وجود دارد، بنابراین می‌توان پیش بینی و از بیماری جلوگیری کرد.

به همین دلیل است که ما به پزشکی کوانتومی می‌گوییم – طب سلامتی، نه طب بیماری!

 تجهیزات تشخیصی درمانی مختلف در حوزه طب انرژی‌-اطلاعات (انرژی درمانی یا کوانتوم درمانی)

دستگاه‌ها و تجهیزات مرتبط با انرژی یا کوانتوم درمانی از ابزارهایی تشخیصی و درمانی در حوزه سلامت هستند که بر مبنای اصول فیزیک کوانتوم، بیوفیوزیک، طب سنتی چینی و طب رایج با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین عمل می‌کنند. این تجهیزات شامل دستگاه‌های تشخیصی برای تحلیل میدان‌های انرژی بدن و دستگاه‌های درمانی برای تنظیم انرژی بدن و بهبود تعادل انرژی می‌باشند. این تجهیزات با هدف تشخیص و درمان مشکلات انرژی بدن، بهبود سلامت عامه، و کاهش عوارض ناشی از اختلالات انرژی مورد استفاده قرار می‌گیرند. بطور کلی این دستگاه‌ها و تجهیزات را در چهار گروه کلی می‌توان تقسیم نمود:

  1. دستگاه‌های تشخیصی و درمانی طب سوزنی الکتریکی (Electroacupuncture Devices):

این دستگاه‌ها از الکترودها برای تحریک نقاط طب‌سوزنی یا نقاط فعال بیولوژیکی استفاده می‌کنند. این دستگاه‌ها بر اساس اصول طب سوزنی و تاثیر تحریک الکتریکی بر جریان انرژی بدن طراحی شده‌اند. این دستگاه‌ها با ترکیب تکنولوژی الکتریکی با اصول طب سوزنی سنتی طراحی شده‌اند و معمولاً در درمان‌های مختلفی از جمله کاهش درد، بهبود عملکرد عضلات و مفاصل، کاهش التهابات، و بهبود عملکرد سیستم عصبی به کار می‌روند. با تنظیم شدت جریان الکتریکی و فرکانس‌ها، انرژی بدن تنظیم شده و امکان تسکین درد و اختلالات انرژی فراهم می‌شود. این دستگاه‌ها از قابلیت تنظیم شدت و فرکانس تحریک الکتریکی برای انطباق با نیازهای بیمار بهره می‌برند و تحت نظر متخصصان بهداشت و درمان قرار می‌گیرند. به عنوان یک ابزار مؤثر در بهبودی و درمان مشکلات جسمی و روحی انسان، دستگاه‌های طب سوزنی الکتریکی مورد توجه قرار دارند.

  1. دستگاه‌های پالس‌تراپی (Pulse Therapy Devices):

دستگاه‌های پالس‌تراپی (Pulse Therapy Devices) از پالس‌های الکتریکی با فرکانس‌ها و شدت‌های مختلف برای درمان مشکلات جسمی و بهبودی عضلات و جریان خون در بدن استفاده می‌کنند. این پالس‌ها ممکن است به صورت تکراری و یا با الگوهای مختلف باشند. این پالس‌ها به نقاط خاصی در بدن انسان اعمال می‌شوند. این نقاط ممکن است برای تسکین درد، بهبود عملکرد عضلات، افزایش جریان خون یا بهبود فرآیندهای التهابی مورد استفاده قرار گیرند. از جمله کاربردهای متداول آنها کاهش درد مزمن، بهبود عملکرد عضلات پس از صدمات و جراحی، کاهش التهابات مفصلی و حتی درمان برخی اختلالات عصبی و روانی است. این دستگاه‌ها تحت نظر متخصصان بهداشت و درمان قرار می‌گیرند و معمولاً در ترکیب با سایر روش‌های درمانی به کار می‌روند تا بهبودی در شرایط مختلفی از جمله درد، عضلات، و مفاصل ایجاد کنند.

  1. دستگاه‌های کوانتوم تراپی (Quantum Therapy Devices):

دستگاه‌های کوانتوم تراپی بر اساس تئوری‌های میدان‌ و انرژی‌های ذرات کوانتومی عمل می‌کنند. این دستگاه‌ها از امواج و میدان‌های انرژی تولیدی برای تشخیص مشکلات انرژی در بدن و تنظیم انرژی برای درمان استفاده می‌کنند. به عنوان مثال، می‌تواند در تشخیص حساسیت‌های غذایی یا تعادل انرژی در بدن به کمک تغییرات امواج الکترومغناطیسی بهبودی ایجاد کند.

این مثال‌ها نشان می‌دهند که دستگاه‌های کوانتوم درمانی به عنوان ابزارهای مفیدی در تسکین درد، بهبود عملکرد بدن و تشخیص مشکلات انرژی و سلامتی بدن استفاده می‌شوند. همچنین، تاثیرات آنها بسته به نوع مشکل و تنظیمات مختلف می‌توانند متغیر باشند.

  1. دستگاه‌های تشخیصی انرژی (Energy Diagnostic Devices):

این دستگاه‌ها به تحلیل امواج الکترومغناطیسی و تغییرات انرژی بدن می‌پردازند. با استفاده از تجهیزات تشخیصی مدرن می‌توانند مشکلات انرژی را تشخیص داده و توصیه‌های درمانی ارائه کنند.

این تجهیزات و دستگاه‌ها ممکن است در تشخیص و درمان مشکلات مختلف انرژی در بدن موثر باشند و توسط تخصصیان در حوزه طب سوزنی الکتریکی و انرژی درمانی استفاده شوند. توجه داشته باشید که عملکرد هر دستگاه و تاثیر آن ممکن است بسته به فناوری و تنظیمات مختلف متغیر باشد. دستگاه‌های مختلفی در زمینه انرژی درمانی وجود دارند که از طریق تحریک نقاط و مسیرهای انرژی مثل مریدین‌ها برای انجام اقدامات درمانی و تشخیصی استفاده می‌کنند. در زیر به چند دستگاه از این نوع اشاره خواهم کرد و مکانیزم عملکرد آنها را توضیح خواهیم داد:

  • دستگاه تحریک الکتریکی مریدین (Electric Meridian Stimulation Device):
    • این دستگاه از الکترودها برای تحریک نقاط مریدینی و مسیرهای انرژی در بدن استفاده می‌کند. با تنظیم فرکانس‌ها و شدت تحریک الکتریکی، می‌توان انرژی بدن را تنظیم کرده و مسائل مختلفی از جمله درد و اختلالات انرژی را درمان کرد.
  • دستگاه تحریک چاکرا (Chakra Stimulation Device):
    • این دستگاه به تنظیم انرژی در مراکز انرژی یا چاکراهای بدن می‌پردازد. با تحریک این مراکز با فرکانس‌ها و الکترودهای مناسب، تعادل انرژی در بدن بهبود می‌یابد و سلامتی افراد افزایش می‌یابد.
  • دستگاه تشخیصی انرژی (Energy Diagnostic Device):

این دستگاه برای تشخیص انرژی بدن و شناسایی مشکلات انرژی مورد استفاده قرار می‌گیرد. با تحلیل امواج و نشانه‌های انرژی بدن، می‌توان مسائل مختلفی از جمله نقاط ضعف انرژی و علل اختلالات را تشخیص داد.

  • دستگاه‌های تشخیصی انرژی با تصویربرداری (Energy Imaging Devices):
  • این دستگاه‌ها از تصویربرداری مبتنی بر انرژی برای تشخیص مشکلات انرژی در بدن استفاده می‌کنند. آنها تصاویری از الگوهای انرژی بدن ایجاد می‌کنند که به تشخیص و درمان مشکلات مفید هستند.

در هر یک از این دستگاه‌ها، مکانیزم عملکرد بر اساس تحریک نقاط مختلف در بدن به منظور تنظیم انرژی، تشخیص مشکلات انرژی و تسکین علائم بیماری‌ها متفاوت است. این دستگاه‌ها ممکن است با استفاده از الکترودها، امواج الکترومغناطیسی و سیستم‌های تشخیصی مدرن عمل کنند و توسط پزشکان و متخصصان در حوزه طب سوزنی الکتریکی و انرژی درمانی استفاده شوند

  1. دستگاه‌های ترکیب(Combination Devices) :

دستگاه‌های ترکیبی، ابزارهای پزشکی هستند که فناوری‌های مختلف درمانی را ترکیب کرده‌اند تا امکان انجام تراپی‌های چندگانه با یک دستگاه را فراهم کنند. این دستگاه‌ها به منظور بهبود سلامتی و درمان مشکلات مختلف از جمله درد، التهابات، مشکلات عضلانی، و بیماری‌های مزمن به کار می‌روند. گاهی اوقات ترکیب دستگاه‌های مختلف می‌تواند به عنوان یک تکنیک مکمل در کنار درمان‌های دارویی و جراحی مورد استفاده قرار گیرد. این دستگاه‌ها ترکیبی از انواع مختلف تکنولوژی‌ها و تکنیک‌های درمانی از جمله طب سوزنی الکتریکی، فرکانس درمانی، پالس‌تراپی، نور و رنگ درمانی، بیورزونانس درمانی و … را به کار می‌برند تا تاثیرات درمانی بیشتری را برای مشکلات انرژی و سلامتی بدن ایجاد کنند.

تاریخچه کاربرد الکتریسیته در متدهای تشخیصی درمانی

استفاده از الکتریسیته برای تشخصی و درمان در پزشکی به دوران باستان برمی‌گردد. شواهد باستان شناسی نشان می‌دهد که در حدود 2750 سال قبل از میلاد مسیح، پزشکان مصر از برق تولید شده توسط ماهی الکتریکی مالاپتروروس، یک ماهی الکتریکی، برای درمان درد استفاده می‌کردند. در حدود 43 سال پس از میلاد، اسکریبونیوس لارگوس، پزشک دربار امپراتور روم کلودیوس، از اژدر معمولی (پرتو الکتریکی)، برای درمان سردرد و نقرس در میان سایر بیماری‌ها استفاده کرد.

در دهه 1740، پزشکان در اروپا، از جمله‌Christian Gottlieb Krazenstein  و‌JeanEtienne Deshais‌‌، مجموعه‌ای از آثار خود در مورد استفاده از الکتریسیته در پزشکی منتشر کردند. در دهه 1750، بنجامین فرانکلین[1] بسیاری از بیماران را با استفاده از ژنراتور الکترواستاتیک درمان کرد. در سال 1775، الساندرو ولتا[2] چیزی را اختراع کرد که «الکتروفور» نامید، پیش‌ساز خازن‌ها. در اواخر قرن 18، دانشمندانی مانند لوئیجی گالوانی[3] و چارلز لو روی[4] بر موضوع ترسیم اصول الکتروفیزیولوژی مدرن کار کردند.

قرن 19 همچون زمینی حاصلخیز برای توسعه کاربردهای پزشکی از الکتریسیته بود. در فرانسه، Duchenne de Boulogne پیشگام در توسعه روش فارادیزاسیون، کاربردهای درمانی جریان الکتریکی فارادیک (القایی) بر اساس اکتشافات مایکل فارادی (1791-1867) بود. در ایالات متحده، جورج بیرد[5] و AD Rockwell استفاده از جریان الکتریکی ملایم را برای درمان نوراستنی[6] ترویج دادند. در سال 1827، جورج سیمون اهم[7] یک معادله ریاضی را فرموله کرد که رابطه بین ولتاژ، جریان و مقاومت را توصیف کرد که به قانون اهم معروف شد. در اواسط دهه 1880، کارل لودویگ[8] و آگوستوس والر[9] کشف کردند که جریان‌‌های الکتریکی قلب را می‌توان از روی پوست شناسایی و کنترل کرد، و در سال 1901، ویلم اینتهوون[10] بر همین اساس دستگاه EKG را اختراع کرد.

امروزه، اصطلاح “الکتروآکیوپانکچر” شامل روش‌هایی است که از اصول و مفاهیم طب‌سوزنی سنتی چینی و وسایل الکترونیکی استفاده می‌کند. با این حال، استفاده ترکیبی از برق با سوزن‌های طب سوزنی به احتمال زیاد اولین بار توسط پزشک ژاپنی Gennai Hiragain در اواخر دهه 1700 به کار گرفته شد. هیراگین از یک ژنراتور الکتریسیته ساکن استفاده کرد، دستگاهی که او «ارکیترو» نامید به سوزن‌های طب سوزنی متصل بود. از اولین ژنراتور الکترواستاتیک هیراگین تا ظهور طب سوزنی الکتریکی که توسط راینهولد وول[11] استفاده شد، تعدادی از پزشکان و دانشمندان این فرآیند را مورد بررسی و توسعه قرار داده بودند.

در آغاز قرن بیستم بود که بدون کمک هیچ وسیله الکتریکی، آگوست ویه[12] توانست ارتباط معناداری را بین طب چینی و هومیوپاتی ایجاد کند. در سال 1903، ویه فهرستی از نقاط (points) را منتشر کرد که پس از دوز سمی یک دارو، آن نقاط دردناک می‌شوند. او این نقاط را به نام داروهای هومیوپاتی خاصی که احساس درد در این نقاط را از بین می‌برد، نامگذاری کرد. سپس داروهای هومیوپاتی مرتبط با این نقاط حساس برای درمان طیف وسیعی از اختلالات تجویز شدند.

به گفته مورانت[13]، تعداد زیادی از نقاطی که Weihe ادعا کرد، همان نقاط طب سوزنی چینی بودند. علاوه بر این، به گفته A. Jayasuriya، «هم‌سویی نقاط Weihe و نقاط طب سوزنی احتمالاً به این دلیل است که هومیوپاتی و طب سوزنی بر اساس مفاهیم و رویکردهای مشابهی برای درمان هستند.»

در سال 1932، راجرد لا فویه[14]، یک هومیوپات و متخصص طب‌سوزنی، وجود روابط فیزیولوژیکی بین نقاط طب سوزنی، داروهای هومیوپاتی و بیماری‌ها را کشف کرد – نظریه‌ای که به نام “هومیوزیناتری”[15] معروف شد. راجرد لا فویه روش Weihe را نه تنها ارتباط بین برخی از نقاط Weihe و نقاط طب سوزنی سنتی چینی بهبود بخشید، بلکه سوزن‌های طب سوزنی را با داروهای هومیوپاتی ترکیب نمود.

علاوه بر این، راجرد لا فویه استفاده از طب سوزنی الکتریکی را با استفاده از دستگاهی که او “diathermopuncteur” نامیده بود برای افزایش اثربخشی درمان‌های خود توسعه داد. کمک‌های Weihe و De la Fuye برای کشف و توسعه روش Reinhold Voll ضروری بود. وول در یکی از کتاب‌های خود به اهمیت د لا فویه اذعان داشت: کلمه «طب سوزنی الکتریکی» اولین بار توسط پزشک طب سوزنی فرانسوی دکتر راجر دو لا فویه در پاریس ابداع شد. او یک وسیله الکتریکی (Diathermopuncteur) را با سوزن‌های طب سورنی ترکیب کرد تا روی نقاط خاصی از پوست – به اصطلاح نقاط طب سوزنی – به عنوان یک محرک درمانی کمکی استفاده کند.

در سال 1953، وول و ورنر[16] یک طب سوزنی الکتریکی بدون سوزن طراحی کردند. ابزاری برای مکان‌یابی نقاط طب سوزنی و نام آن را “الکتروپونکتور” گذاشته است. با این حال، پس از مخالفت De la Fuye، Voll و Werner نام دستگاه را به “K+F Diatherapuncteur” تغییر دادند. (نام سازنده شرکت Kraiss & Friz است.) پس از مطالعه بیش از دو سال بر روی این ابزار، وول نقاط طب سوزنی اضافی و نحوه ارتباط آنها با اندام‌های داخلی مختلف را کشف کرد. او این فرآیند را «تست پزشکی[17]» نامید.

[1] Benjamin Franklin

[2] Alesandro Volta

[3] Luigi Galvani

[4] Charles Le Roy

[5] , George Beard

[6] neurasthenia

[7] George Simon Ohm

[8] Carl Ludwig

[9] Augustus Waller

[10] Willem Einthoven

[11] Reinhold Voll

[12] August Weihe

[13] G.S.D. Morrant

[14] Roger de la Fuye

[15] homeosiniatry

[16] Werner

[17] Medicine testing

به گفته مورانت[1]، تعداد زیادی از نقاطی که Weihe ادعا کرد، همان نقاط طب سوزنی چینی بودند. علاوه بر این، به گفته A. Jayasuriya، «هم‌سویی نقاط Weihe و نقاط طب سوزنی احتمالاً به این دلیل است که هومیوپاتی و طب سوزنی بر اساس مفاهیم و رویکردهای مشابهی برای درمان هستند.»

در سال 1932، راجرد لا فویه[2]، یک هومیوپات و متخصص طب‌سوزنی، وجود روابط فیزیولوژیکی بین نقاط طب سوزنی، داروهای هومیوپاتی و بیماری‌ها را کشف کرد – نظریه‌ای که به نام “هومیوزیناتری”[3] معروف شد. راجرد لا فویه روش Weihe را نه تنها ارتباط بین برخی از نقاط Weihe و نقاط طب سوزنی سنتی چینی بهبود بخشید، بلکه سوزن‌های طب سوزنی را با داروهای هومیوپاتی ترکیب نمود.

علاوه بر این، راجرد لا فویه استفاده از طب سوزنی الکتریکی را با استفاده از دستگاهی که او “diathermopuncteur” نامیده بود برای افزایش اثربخشی درمان‌های خود توسعه داد. کمک‌های Weihe و De la Fuye برای کشف و توسعه روش Reinhold Voll ضروری بود. وول در یکی از کتاب‌های خود به اهمیت د لا فویه اذعان داشت: کلمه «طب سوزنی الکتریکی» اولین بار توسط

پزشک طب سوزنی فرانسوی دکتر راجر دو لا فویه در پاریس ابداع شد. او یک وسیله الکتریکی (Diathermopuncteur) را با سوزن‌های طب سورنی ترکیب کرد تا روی نقاط خاصی از پوست – به اصطلاح نقاط طب سوزنی – به عنوان یک محرک درمانی کمکی استفاده کند.

در سال 1953، وول و ورنر[4] یک طب سوزنی الکتریکی بدون سوزن طراحی کردند. ابزاری برای مکان‌یابی نقاط طب سوزنی و نام آن را “الکتروپونکتور” گذاشته است. با این حال، پس از مخالفت De la Fuye، Voll و Werner نام دستگاه را به “K+F Diatherapuncteur” تغییر دادند. (نام سازنده شرکت Kraiss & Friz است.) پس از مطالعه بیش از دو سال بر روی این ابزار، وول نقاط طب سوزنی اضافی و نحوه ارتباط آنها با اندام‌های داخلی مختلف را کشف کرد. او این فرآیند را «تست پزشکی[5]» نامید.

نقطه طب سوزنی (Acupuncture Point) چیست؟

فرضیه‌های متعددی در مورد اینکه چه چیزی یک نقطه طب سوزنی (AP) را تشکیل می‌دهد، ارائه شده است و چندین نظریه وجود دارد که مکانیسم‌های احتمالی را در مورد چگونگی کارکرد طب سوزنی پیشنهاد می‌کنند. اگرچه هیچ ارتباط آناتومیک خاصی مربوط به کانال‌ها و نقاط طب سوزنی هنوز یافت نشده است، به نظر می‌رسد که نقاط طب سوزنی ارتباط نزدیکی با ساختارهای آناتومیکی مانند اعصاب، عروق خونی و لنفاوی، شکاف‌های عضلانی و بافت همبند بینابینی دارند. علیرغم تعاریف و توصیفات ناکافی از APs که در چندین مطالعه قبلی یافت شده است، به نظر می‌رسد اکثر محققان موافق هستند که نقاط acupoint در مقایسه با یکدیگر، ویژگی‌های الکتریکی متمایزی را نسبت به بافت اطراف نشان می‌دهند.

تعدادی از مطالعات به بررسی ویژگی‌های الکتریکی APها و تفاوت‌های الکتریکی بین APها و نقاط دیگر پرداخته‌اند. اگرچه گزارش‌های موجود در ادبیات تحقیق از نظر کیفیت تحقیق متفاوت است، اما یک بررسی سیستماتیک اخیر این نظریه را که کانال‌ها و نقاط طب سوزنی دارای ویژگی‌های الکتریکی قابل تشخیص از بافت اطراف هستند را معتبر دانست و این اختلاف با سایر نقاط غیر از APها را تایید کرد.

علاوه بر این، تعدادی از مطالعات نشان داده‌اند که ممکن است بین APها و کاهش امپدانس (مقاومت الکتریکی) ارتباط وجود داشته باشد. به عنوان مثال، در یک مطالعه منتشر شده در سال 2010، Ahn و همکاران، امپدانس الکتریکی پوست و بافت همبند زیر جلدی بر روی روده بزرگ، کبد و مریدین‌های مثانه را در 28 فرد سالم ارزیابی کرد. آنها به این نتیجه رسیدند که نوارهای کلاژنی به طور قابل توجهی امپدانس الکتریکی کمتری دارند. اگرچه اندازه و شکل نقاط طب سوزنی مشخص نشده است، اما ساختار مورفولوژیکی پوست به خوبی شناخته شده است.

پوست انسان از سه لایه اصلی تقسیم می شود: اپیدرم، درم و بافت زیر جلدی (هیپودرم). اپیدرم سطحی‌ترین لایه است و با توجه به موقعیت ساختاری و تمایز (کراتینه شدن) سلول‌هایشان به چهار لایه مجزا تقسیم می‌شود. لایه شاخی[6] خارجی‌ترین لایه است و از بافت کراتینه شده تشکیل شده است. لایه گرانولوزوم[7] از سلول‌های حاوی گرانول‌های کراتوهیالین تشکیل شده است که به تشکیل سد اپیدرمی کمک می‌کند. لایه‌ی خاردار[8] از سلول‌های خاردار تشکیل شده است که از پوست حمایت مکانیکی می‌کنند. لایه قاعده‌ای[9] از کراتینوسیت‌هایی که به طور پیوسته تقسیم می‌شوند تشکیل شده است که به تشکیل سایر لایه‌های اپیدرم کمک می‌کند.

از نظر خواص الکتریکی پوست، لایه شاخی پوست[10]، که به عنوان یک مانع عمل می‌کند، هنگامی که در معرض محرک‌های الکتریکی قرار می‌گیرند، بیشترین امپدانس (مخالفت با عبور جریان الکتریکی) را هم در جریان مستقیم و هم در راکتانس یا جریان القائی تولید می‌کند. با این حال، هیدراتاسیون پوست، یا استفاده از الکترولیت تماسی مرطوب (محیط تماس)، امپدانس را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهد. بنابراین، در طب سوزنی الکتریکی طبق Voll (EAV)، استفاده از آب اشباع یا الکترولیت می‌تواند پذیرش (معکوس امپدانس) را تا حد زیادی افزایش دهد.

EAV[11] روشی برای اندازه گیری امپدانس الکتریکی نقاط acupoint است. این دستگاه از یک اهم متر الکترونیکی استفاده می‌کند که برای اندازه گیری مقاومت الکتریکی پوست طراحی شده است. دستگاه EAV از یک جریان  12 میکرو آمپر‌متر کالیبره شده از 0 تا 100 با نیروی الکتروموتور (emf) 1.2 ولت تشکیل شده است. این ابزار دارای مقاومت داخلی بالایی است زیرا امپدانس الکتریکی نقاط طب سوزنی کمتر و رسانایی بیشتری نسبت به پوست مجاور دارد. هنگام اندازه‌گیری، بیمار الکترود منفی را در یک دست نگه می‌دارد و پزشک پروب را که الکترود مثبت است، روی نقاطی که عمدتاً روی دست‌ها و پاها قرار دارند، فشار می‌دهد. فشار وارد شده به پوست در نقطه طب سوزنی باید ثابت باشد، که وول آن را فشار الکتریکی طب سوزنی نامید، به طوری که باعث ایجاد مقاومت الکتریکی پایدار برای خواندن شود.

سپس، هنگام استفاده از پروب برای اعمال فشار ثابت به نقاط طب سوزنی، اگر مقدار شاخص به 50 برسد (در مقیاس 0-100 دستگاه) و در آن موقعیت ثابت بماند، نشان دهنده این است که اندام یا سیستم مرتبط با آن نقطه خاص از نظر انرژی سالم است. اگر مقدار شاخص از 65 بالاتر رود و در آن موقعیت ثابت بماند، نشان می‌دهد که اندام یا سیستم مرتبط با آن نقطه خاص از نظر انرژی “تحریک‌” شده و در وضعیت پرکاری قرار دارد. با این حال، اگر مقدار اولیه، هر چه که باشد، کاهش یابد و در مقدار پایین‌تری از مقیاس 50 قرار گیرد، این به عنوان افت شاخص (ID[12]) شناخته می‌شود، که نشان می‌دهد اندام یا سیستم مرتبط با آن نقطه خاص از نظر انرژی در وضعیت “ناسالم” قرار دارد. افت شاخص به این دلیل اتفاق می‌افتند که اندام‌ها یا سیستم‌هایی که اندازه‌گیری می‌شوند نمی‌توانند واکنش بیوالکتریکی به جریان الکتریکی اولیه ارسال شده توسط پروب به نقطه acupoint را ایجاد کنند.

روش تست الکتروپانکچر بر اساس R. Voll:

مقدمه

طب سوزنی الکتریکی به روش وول در آلمان توسط دکتر راینهولد وول[13] (1909-1988) کشف و توسعه یافت. او مردی با علایق همه جانبه بود. در ابتدا به تحصیل در رشته معماری پرداخت و سپس به رشته علوم فنی در دانشگاه فنی رفت. بعدها مدرک پزشکی گرفت.

دکتر وول سرطان مثانه گرفت. او با رویکرد طب سنتی موافق نبود. در عوض او به تنهایی راه حلی برای مشکل خود در طب سنتی چینی از طریق طب سوزنی پیدا کرد. پس از آن بیست سال دیگر از زندگی خود لذت برد.

دکتر وول و دوستش فریتز ورنر، مهندس الکترونیک، مطالعات فنی گسترده‌ای در مورد خواص نقاط طب     سوزنی چینی انجام دادند.

آنها با ابزار تشخیصی وول در سال 1953 کشف کردند که خواص فیزیکی پوست انسان در نقاط چینی بسیار متفاوت از سایر نقاط بدن انسان است. آنها با استفاده از یک اهم‌متر بسیار حساس دریافتند که مقاومت پوست در هر نقطه طب سوزنی بیست برابر کمتر از سایر نقاط پوست است.

این را می‌توان با قانون معروف اهم نشان داد:

I = V / R

که I مخفف جریان (شدت) است. V مخفف ولتاژ است. R مخفف مقاومت است.

مشخص شد که در نقاط طب سوزنی:

I = 10-12 uA (میکرو آمپر)

V = 1.0-1.2 v (ولت)

R = 95 کیلو اهم (کیلو اهم)

در تمام نقاط دیگر مقاومت پوست حدود 20 برابر بیشتر است، R = 2000 کیلو اهم.

به این ترتیب نقاط طب سوزنی چینی با مقاومت کم خود مانند حوضچه‌های کوچک به نظر می‌رسند که جریان انرژی از نقطه‌ای به نقطه دیگر براحتی در جریان است.

سپس آنها دریافتند که نقاط بسته به سلامت بیمار می‌توانند مقاومت متفاوتی با حالت عادی داشته باشند. آنها کاملاً تصادفی به کشف سوم خود رسیدند. آنها دریافتند که اگر داروی مناسب را روی بدن اعمال کنند، سیگنال غیر طبیعی از نقطه می‌تواند به حالت عادی برگردد.

تایید شد که نقاط طب سوزنی را می‌توان با درجه بالایی از دقت قرار داد. قطر آنها 1-3 میلی متر است.

در مدت اندکی دکتر وول متوجه شد که مریدن‌های بدن انسان بیشتر از مریدن‌های کلاسیک چینی است. او هشت مورد دیگر (“مریدن‌های وول”) را در نمودار مریدن‌های و نکات دیگری را نیز به مریدن‌های چین اضافه کرد.

این آغاز توسعه شاخه جدیدی از طب طبیعی، Electro Acupuncture by Voll (EAV) است. اولین وسایل برای چنین اندازه گیری‌هایی به نام‌های Diaterapankter یا Dermatron شناخته می‌شدند. سال‌هاست که از الکتریسیته برای تشخیص و درمان در علوم پزشکی استفاده می‌شود. در همین راستا بیش از نیم قرن است که روش تشخیصی و درمانی طب سوزنی الکتریکی توسط دکتر R. Voll (که به روش “EAV” معروف است) با موفقیت در معاینات بالینی و اضطراری در بیش از 100 کشور در سراسر جهان استفاده می‌شود. پزشکان با تخصص‌های مختلف از جمله کارشناسان پزشکی آژانس ملی هوافضای ایالات متحده آمریکا (ناسا) از این روش استقبال زیادی کردند.

در سال 1966، دکتر R. Voll، به عنوان نویسنده روش EAV و به عنوان بنیانگذار انجمن بین المللی طب سوزنی الکتریکی، مدال طلای واتیکان – یکی از ارزشمندترین جوایز بین المللی- را دریافت کرد. اساس نظریه دکتر وول سیستم کلاسیک طب سوزنی شرقی است. روش EAV قادر به اثبات تجربی و بالینی تعامل کامل بین نقاط شناخته شده طب سوزنی و ساختارهای اندام-بافت مشخص بدن انسان است.

نقاط طب سوزنی در مقایسه با بافت اطراف دارای خواص الکتریکی متمایز هستند. مقاومت یا امپدانس بیوالکتریکی نقاط طب سوزنی بین حالت‌های سالم و بیمار متفاوت است. طبق گفته وول، طب سوزنی الکتریکی روشی است که از یک اهم‌متر کالیبره‌شده برای اندازه‌گیری امپدانس بیوالکتریک در نقاط خاصی از طب سوزنی واقع در دست‌ها و پاها در پاسخ به تغییرات در عملکرد فیزیولوژیکی اندام‌ها و ساختارها استفاده می‌کند.

دستگاه‌های طب‌سوزنی الکتریکی، امپدانس بیوالکتریکی نقاط طب‌سوزنی زمانی که موادی مانند داروهای مختلف شیمیایی، گیاهانی‌، مکمل‌ها و داروهای هومیوپاتی‌ در یک مدار الکتریکی با بیمار قرار می‌گیرند را ارزیابی می‌کند.

دستگاه‌های الکترونیکی طراحی شده که از روش دکتر وول استفاده می‌کنند، امکان تشخیص سیگنال‌های اطلاعاتی نقاط طب سوزنی و تبدیل آنها به زبان پزشکی رایج را به صورت قابل فهم از جمله: زبان علت، پاتوژنز، تشخیص نوزولوژیک و محل عامل عفونی را فراهم می‌آورد. یکی از مهمترین مزیت‌های روش EAV پدیده آزمایش دارو می‌باشد. جنبه‌های فیزیکی این پدیده هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است، با این حال، نتایج تجربی متعددی کارایی و اثربخشی بالای کاربرد این روش در انتخاب داروهای مناسب توسط این روش را ثابت کرده است.

در طول دهه 1960 در کره، پروفسور کیم بونگ[14] هان یک سری مطالعات بر روی سیستم مریدینی خرگوش‌ها انجام داد. او با تزریق فسفر رادیواکتیو (32P) در نقاط طب سوزنی، سیستمی از لوله‌های ظریف را کشف کرد که مسیر مریدین‌های طب سوزنی را دنبال می‌کردند. او دریافت که سیستم مریدینی به زیرسیستم‌های مختلفی تقسیم می‌شود: درونی، بینابینی و بیرونی. او همچنین دریافت که سیستم مجرای مریدین مستقل از شبکه عروقی است. پروفسور کیم بر اساس آزمایش‌های بسیاری بر روی گونه‌های مختلف حیوانی به این نتیجه رسید که سیستم مریدینی در عرض پانزده ساعت پس از لقاح ظاهر می‌شود و همچنین ممکن است نقش مهمی در تکثیر و تمایز تمام سلول‌های بدن ایفا کند [2].

بعداً در سال 1985 در پاریس، ژان کلود داراس[15]، پیر دو ورنژول[16] و پیر آلبارد[17] آزمایشاتی را انجام دادند که حرکت انرژی در طول مریدین‌ها را ردیابی می‌کرد. با تزریق محلولی حاوی یون‌های عنصر رادیواکتیو تکنسیوم (99mTc)، حرکت این عنصر در مریدین‌ها با سرعت حدود 5 سانتی‌متر در دقیقه ثبت شد [3].

در مسکو، دکتر رومن آواکیان[18] با استفاده از یک میدان الکتریکی با ولتاژ و فرکانس بالا، آزمایش‌هایی انجام داد که نقاط طب سوزنی را قابل مشاهده کرد. زمانی که دست انسان در این میدان قرار می‌گیرد، این نقاط با درخشان شدن روی پوست نمایان می‌شوند. جالب‌ترین بخش این آزمایش این واقعیت است که نقاط بسیار بیشتری از آنچه در مریدین‌های کلاسیک چینی نشان داده شده است و حتی بیشتر از نقاط روی مریدین‌های اضافی که توسط دکتر وول [4] یافت می‌شود، آشکار می‌کند.

دکتر یون دیمیترسکو[19] از رومانی با استفاده از روشی مشابه، روشی به نام الکترونوگرافی را توسعه داد که نقاط مریدینی تحریک شده را شناسایی و نمایش می‌دهد. مشخص شد که در طول اسکن‌های الکتروگرافی فقط نقاطی ظاهر می‌شود که برخی از بیماری‌های اندام‌ها یا سیستم‌های فرد را نشان می‌دهد [5].

دکتر وول نقاط مریدین‌های کلاسیک چین را در بسیاری از موارد بالینی مطالعه کرد. او ارتباطی بین نقاط و موقعیت فیزیکی آنها بر روی اندام‌ها یا عملکرد فیزیولوژیکی آنها پیدا کرد. در نتیجه او نقشه‌هایی از مریدین‌های چینی را منتشر کرد که شامل برخی نقاط جدید و نقشه مریدین‌های اضافی وول بود [6]. او نقاط مریدینی چینی را بر اساس طب غربی تشریح کرد. او به این ترتیب بین طب سنتی چینی و طب غربی امروزی ارتباط برقرار کرد. علاوه بر این، از طریق کشف او که داروهای هومیوپاتی قادر به متعادل کردن مریدین‌ها هستند، پلی بین طب چینی و هومیوپاتی ایجاد کرد [1].

ماهیت این است که یک داروی هومیوپاتی، به عنوان منبع انرژی تشدید کننده، قادر به حل عدم تعادل انرژی مریدین است. اگر دارو انرژی ارتعاشی متفاوتی داشته باشد، هیچ تغییری در خواندن دستگاه Voll ایجاد نمی‌کند. به این ترتیب دکتر وول سه شاخه اصلی از دانش شفا را با نام روش Electro Acupuncture توسط Voll ترکیب کرد.

[1] G.S.D. Morrant

[2] Roger de la Fuye

[3] homeosiniatry

[4] Werner

[5] Medicine testing

[6] Stratum corneum

[7] Stratum granulosum

[8] Stratum spinosum

[9] Stratum basal

[10] Stratum corneum

[11] Electroaccupuncture According to R. Voll

[12] Indicator drop

[13] Dr. Reinhold Voll

[14] Kim Bong-han

[15] Jean-Claude Darras

[16] Pierre de Vernejoul

[17] Pierre Albarede

[18] Dr. Romen Avakyan

[19] Dr. Ion Dimitrescu

روش اندازه گیری:

این روش بر اساس اندازه‌گیری مقاومت ویژه پوست در نقاط طب سوزنی با دستگاه Voll است. ابزار تشخیصی Voll (ابزار) یک ولت‌متر (یا آمپرمتر یا اهم‌متر) حساس است. بیمار الکترود غیرفعال (کاتد) را در یک دست نگه می‌دارد و نقاط طب سوزنی از طریق تماس با الکترود دیگر (آند) آزمایش می‌شوند. این تجهیزات می‌تواند دیجیتال یا آنالوگ با مقیاس 1 تا 100 باشد که توسط دکتر وول پیشنهاد شده است.

اندازه‌گیری بدون درد است و جریان آنقدر ضعیف است (میکرو آمپر) که نمی تواند آسیبی ایجاد کند. مریدین‌ها باید در هر دو طرف بدن – چپ و راست – آزمایش شوند. اغلب اوقات ممکن است تفاوت‌های زیادی بین اندازه گیری‌های سمت چپ و راست وجود داشته باشد. این نیاز به توجه ویژه دارد. مواد مورد آزمایش روی سینی مخصوص قرار می‌گیرند و اثر آنها اندازه‌گیری می‌شود.

مقدار بالای 50 نشان دهنده افزایش انرژی در نقطه است، در حالی که مقدار کمتر از 50 به معنای کمبود انرژی در این نقطه است.

مقادیر به صورت زیر تفسیر می‌شوند:

  • 50 مقدار بهینه برای هر نقطه، شرایط عادی است.
  • محدوده 40-60 اساساً طبیعی در نظر گرفته می‌شود.
  • محدوده 60-65 نشان می‌دهد که نقطه تحت تحریک است.
  • محدوده 65-75 نشان دهنده نقطه دچار برانگیختگی است.
  • محدوده 75-85 نشان دهنده التهاب است.
  • محدوده 85-100 نشان دهنده التهاب شدید است.
  • محدوده 40-35 نشان دهنده شروع انحطاط است.
  • محدوده 35-25 به معنای انحطاط پیشرونده است.
  • مقادیر زیر 25 نشان دهنده تغییرات مخرب یا بدخیمی احتمالی است.

 

کورتیکواستروئیدها در اندازه‌گیری‌ها تأثیر می‌گذارند. کورتیکواستروئیدها تمایل دارند به عنوان سرکوبگرهای قوی سیگنال عمل کنند و این اثر می‌تواند تا روزها پس از قطع دارو باقی بماند.

پوست نباید با تحت فشار زیاد قرار گیرد و نباید کبودی یا زخمی شود. نقاط مریدین روی سطح پوست نیستند بلکه در مزودرم قرار دارند و به عنوان نقاط رسانا از نقطه‌ای به نقطه دیگر سیگنال می‌فرستند. فشار اعمال شده در حین اندازه‌گیری باید در هر نقطه متوسط و یکنواخت باشد. برای تسلط بر این نیاز به تمرین است. مهمتر از آن داشتن استراتژی برای عمل است: اندازه‌گیری را از کجا شروع کنیم، هر مقدار چه چیزی را نشان می‌دهد، چه کاری را مرحله به مرحله باید انجام دهیم.

هر مریدین طب سوزنی و هر نقطه در امتداد آن را می‌توان با EAV آزمایش کرد. نقاط واقع بر تنه به ندرت مورد استفاده قرار می‌گیرند. نقاط روی بازوها و پاها بیشتر شناخته شده و به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند.

گاهی اوقات نقاط خاصی که روی گوش قرار دارند (نقاط گوش) می‌توانند بسیار مفید باشند. بسته به عمق دانش اپراتور از طب سوزنی، می‌توان به تعداد مورد نیاز از نقاط بدنی اضافی استفاده کرد.

پدیده‌ای را می‌توان مشاهده کرد که دکتر وول آن را “افت شاخص” نامید. این زمانی است که مقدار به حداکثر می‌رسد و سپس به طور ناگهانی و اساسی کاهش می‌یابد. این می‌تواند یک نشانه مهم از برخی آسیب‌شناسی در مریدین باشد

بیشتر تمرین‌کنندگان وول ابتدا نقاط اصلی نصف النهار را اندازه‌گیری می‌کنند. این راحت است و باعث صرفه جویی در زمان می شود. اما اغلب این نکات برای ارائه تصویری از وضعیت کافی نیستند.

با روش EAV چه اقدامات تشخیصی و درمانی می توان انجام داد؟

EAV روش‌های پزشکی بالینی معاصر را رد نمی‌کند. آزمایشات تشخیصی ضروری است و باید انجام شود. بهترین کار این است که ابزارها و تخصص‌های پزشکی عمومی و حوزه‌ها و روش‌های مختلف درمانی دیگر را به صورت سینرژیک ترکیب کرده و از آنها استفاده کنید.

EAV برای تشخیص اینکه آیا برخی از مریدین‌ها و نقاط در امتداد آنها مقادیر کمتر یا بالاتر از مقدار طبیعی دارند، بکار می‌رود. این بدان معنی است که انرژی در آن مریدین‌ها متعادل نیست. EAV ممکن است با نتایج به دست آمده از آزمایش خون معمولی متفاوت باشد. آزمایش خون بر اساس اندازه‌گیری مقدار مواد آنتی بادی‌ها، غلظت مواد یا سلول‌های مختلف است. چنانچه تست EAV تغییرات در وضعیت انرژی اندام‌ها را تشخیص می‌دهد. این می‌تواند اختلالات را خیلی زودتر از تظاهرات واقعی در سطح فیزیکی ثبت کند. متعاقباً این آزمایش نشان خواهد داد که چگونه می‌توان تعادل انرژی بدن را اصلاح کرد.

EAV برای تعیین درمان شخصی برای هر بیمار نیز استفاده می‌شود: درمان، دوز، ترکیب مکمل‌ها و سازگاری با داروها.

اگر سیگنالی از یک پاتوژن ایجاد شود که بر انرژی برخی از مریدین‌ها تأثیر بگذارد، این بدان معنا نیست که ما یک بیماری را تشخیص می‌دهیم. لوئی پاستور، پدر میکروب شناسی مدرن، در آخرین روزهای زندگی خود به دوستان خود گفت: “این میکروب‌ها نیستند که ما باید نگران آنها باشیم. این زمین درونی ماست.»

اغلب پاتوژن می‌تواند وجود داشته باشد، اما انرژی و پارامترهای محیط داخلی (مانند اسیدیته، غلظت یون، پتانسیل کاهش اکسیداسیون و سایر شاخص‌های بیوشیمیایی و بیوفیزیکی ارگانیسم) برای مدیریت پاتوژن و جلوگیری از آن به اندازه کافی خوب است. بر اساس گفته دکتر چارلز نیکول، برنده جایزه نوبل پزشکی، یک بیماری می‌تواند برای مدت بسیار طولانی در بدن وجود داشته باشد [7]. این امر به ویژه برای حضور پاتوژن‌های داخل سلولی مانند ریکتزیا، کلامیدیا و ویروس‌ها بسیار مهم است. با این حال، هنگامی که انرژی بدن کاهش می یابد، در نتیجه برخی از عوامل (این عفونت جدید، خستگی، استرس یا مشکل عاطفی) مرحله بالینی این بیماری پنهان آغاز می‌شود. به این معنا EAV اختلالات پنهان انرژی مریدین‌ها را تشخیص می‌دهد و راهی برای جلوگیری از هرگونه عارضه آینده نشان می‌دهد. این طب پیشگیری است، آینده پزشکی. EAV می‌تواند یک مشکل را ماه‌ها و سال‌ها قبل از تظاهرات بالینی آن تشخیص دهد.

به طور موثر هر چیزی را می‌توان با EAV آزمایش کرد: داروهای آلوپاتیک، داروهای هومیوپاتی، محصولات گیاهی، ویتامین‌ها، مواد معدنی و سایر مکمل‌ها، کریستال‌ها، مایعات، گازها، جواهرات، موهای حیوانات و بسیاری موارد دیگر. یکی از بخش‌های مهم تست EAV، تست آلرژی است، از جمله برای آزمایش غذاها و بسیاری از مواد از محیط.

تست تحمل غذا جزء مهمی از تلاش‌ها برای تعادل انرژی مریدین‌ها می‌باشد. این یک ابزار ضروری از رویکرد کل‌نگر به سلامت انسان است.

آزمایش‌های EAV که به صورت دوره‌ای اجرا می‌شوند می‌توانند تغییرات در وضعیت را ثبت کنند و از این رو به بهینه‌سازی و تنظیم درمان تجویز شده کمک کنند. تغییرات دینامیکی در داروهای تجویز شده یک عامل کلیدی برای دستیابی سریع به تعادل انرژی خوب است. بطور کلی می‌توان کاربردهای روش EAV در تشخیص و درمان پزشکی را بصورت خلاصه نام برد:

  • برآورد سریع وضعیت عملکردی هر اندام یا سیستم بافتی بدن انسان.
  • تشخيص فرآيندهاي عفوني نهفته و ساير عوامل بيماري‌زا.
  • امکان تشخیص‌های پیشگیرانه وضعیت سلامت بیمار در مراحل مختلف پیش-بالینی یا تحت-بالینی (که رویکرد جدیدی در معاینات پزشکی پیشگیرانه است).
  • امکان تجزیه و تحلیل معیارهای عینی به منظور تایید یا رد تشخیص احتمالی، جهت تفسیر مواردی که تشخیص آنها دشوار می‌باشد، شامل مواردی از ویژگی‌های بالینی مبهم یک بیماری.
  • تست دارو شامل تعیین سازگاری داروها و دوز آنها بدون (قبل از) ورود روده‌ای آنها.
  • انتخاب مناسب‌ترین درمان پزشکی، از جمله الکتروتراپی با جریان پالس فرکانس پایین.
  • نظارت و بررسی سریع بر کارایی و اثربخشی دوره‌های دارویی و دوره‌های درمانی.
فهرست