روش تست الکتروپانکچر وگا رزونانس
(Vegetative Resonance Test (VRT))
مقدمه
با تعیین مبارزه با بیماری به عنوان هدف، پزشک و بیمار نتایج مربوط به هدف را دریافت میکنند: تسکین درد، تسکین علائم بیماری، بهبودی، که معنای آن عملاَ تضعیف موقت مرحله سیر بیماری است. با تعیین دستیابی به سلامتی به عنوان هدف، میتوان به طور جدی روی نتیجه مطابق با هدف حساب کرد که چیزی نیست جز سلامتی. بنابراین، باید درک جدیدی از تشخیص و درمان پدیدار شود که هدف خود را در بازگرداندن سلامت به فرد میبیند. چنین رویکردی را در چارچوب پزشکی انرژی-اطلاعاتی دسته بندی میکنیم و ملموسترین نمونه آن تست رزونانس وجتاتیو است.
از آنجایی که انطباق ارگانیسم با شرایط محیطی توسط سیستمهای عملکردی تخصصی هماهنگ شده در فضا، زمان و تابع یکدیگر تضمین میشود، ارگانیسم باید به عنوان یک سیستم خود تنظیم کننده یکپارچه در نظر گرفته شود.
بنابراین پیش از پرداختن به درمان، باید یک تشخیص کلی و جامع از تمامی اجزای ارگانیسم صورت بگیرد، چون هیچ یک از اعضا مستقل نیستند و “به خودی خود فعالیت نمیکنند”. اختلال در یکی، منجر به انحراف در سایرین، و در ادامه منجر به بیماری در سایرین میشود.
درمان حقیقی، حذف علائم بیماری نیست، بلکه پیدا کردن علل بیماری و حذف آنها است. بنابراین هرچه تشخیص دقیقتر باشد، درمان موثرتر است. سختترین بیماریها میتوانند از سرماخوردگی، آلرژی، مسمومیت غذایی، استرس و یا استفاده از داروهای اشتباه یا استفاده اشتباه از داروها نشأت بگیرند. تشخیص و درمان بیماریها در مراحل اولیه میتواند باعث حفظ سلامتی شود و جلوی بیماریهای جدی را بگیرد.
در حالی که پزشکی بالینی عمدتاً به تغییرات مورفولوژیکی در اندامها و بافتها میپردازد که با استفاده از روشهای مناسب میتوان آنها را تشخیص داد، تمرکز طب عملکردی بر تشخیص اختلالات انرژی-اطلاعاتی (یا تنظیمی) است که در زبان پزشکی به آنها “عملکردی” نیز میگویند. اختلالات عملکردی همیشه میتوانند حتی در مرحله اولیه فرآیند پاتولوژیک مشاهده شوند، و نه پس از زمانی که تغییرات مورفولوژیکی به شکل یک بیماری بالینی ظاهر شدهاند. طب بالینی امروزی به نتایج خوبی در زمینه تشخیص بیماریهای بالینی دست یافته است، اما معمولاً امکان و ضرورت تشخیص اختلالات عملکردی را انکار میکند.
تکنیکهای درمانی مورد استفاده در پزشکی بالینی و عملکردی به طور قابل توجهی متفاوت هستند. طب کلاسیک با استفاده از داروهای آلوپاتیک سعی در از بین بردن علائم بیماری دارد، در حالی که پزشکی عملکردی، با تأثیر بر علت، سعی میکند دوباره عملکرد حلقههای مختل کنترل نظارتی را به حالت عادی برگرداند. برای نیل به این مقصود، سیگنالهای اطلاعاتی خارجی (هومیوپاتی، داروهای ارگانی[1] و …) یا بیورزونانسدرمانی توسط نوسانات الکترومغناطیسی خود بیمار مورد استفاده قرار میگیرد.
تشخیص و درمان انرژی-اطلاعاتی به عنوان روش مورد استفاده در پزشکی عملکردی، یک مسیر جدید در پزشکی است. این روش امکان ثبت اختلالات عملکردی را در مراحلی بسیار پیشینتر از چیزی که پزشکی کلاسیک قادر به ثبت آن است، به ما میدهد. مبنای آن بر ارتباط زیستدادهورزی (بیوانفورماتیک) بین اندامها و سیستمها در سطح انرژی است، چون وضعیت انرژی نقاط طب سوزنی در مریدینها با وضعیت عملکردی اندامها و سیستمهای بدن مرتبط است.
امروزه پزشکان فعال در حوزه تشخیص الکتروپانکچر تردید ندارند که در سلسله مراتب کنترل و عملکرد یک موجود زنده، سطح اطلاعاتی (موجی) بالاتر از سطوح بیوشیمیایی و ساختاری است. روشهای نوین معاینه، که با معاینه شروع میشوند و به روشهای تشخیص تغییرات بیوشیمیایی و مورفولوژیکی در بافتها و اندامها ختم میشوند، در سطوح پایینتری نسبت به مدیریت و عملکرد موجودات زنده قرار دارند. در نتیجه، تغییراتِ پیش از آنها، که در سطح اطلاعاتی ایجاد میشوند (روابط علت و معلولی) پنهان مانده و مغفول واقع میشوند، چرا که با روشهای تشخیصی سنتی غیرقابل دسترسی هستند.
تست رزونانس وجتاتیو به عنوان یک روش پزشکی انرژی-اطلاعاتی مزیت قابل توجهی دارد و آن، توانایی ارزیابی کل فرآیندها در بدن بیمار در مدت زمانی نسبتاً کوتاه است. بنابراین، پزشک این فرصت را دارد که وضعیت بیمار را نه بصورت منفرد و تک بعدی، بلکه بصورت سیستموار و جامع ارائه دهد و درمان فردی را نه بر اساس آمار ناقص یا تجربه شخصی، بلکه بر اساس نتایج آزمایش انتخاب کند.
بنابراین وظیفه اصلی تشخیص، تعیین انحراف بدن بیمار از حالت هومئوستازی (وضعیت سلامت کامل) است. در مسیر انجام فرآیند برای دستیابی به هدف اصلی، یک سری اهداف فرعی نیز حاصل میشوند:
- شناسایی یک مشکل موجود یا شناسایی یک آسیب در بدن
- شناسایی ماهیت نوسولوژی (بیماریشناسی) آن
- مشخص شدن محل لوکالیزاسیون آن
متعاقباً، مقصودِ درمان، بازگشت بدن به حالت هومئوستازی با کمک تأثیرات رزونانسی که به درستی سازماندهی شدهاند، و با تمرکز بر بهینهسازی شاخصهای یکپارچه است. همچنین این که بدن بتواند این مشکل (حفظ هومئوستازی خود) را بدون اِعمال امواج اگزوژن حل کند.
برای نیل به این هدف میتوان از الگوریتمهای درمانی مختلفی استفاده کرد:
الف) هدایت واکنش برای از بین بردن پاتوژن
ب) هدایت واکنش برای از بین بردن علل وخیمتر شدن وضعیت شاخصهای اصلی یکپارچه
ج) هر دو، زیرا آنها لزوماً رابطه دوطرفه ندارند.
نتیجه درمان باید پدید آمدن یک اثر درمانی سریع، پایدار و کافی باشد که اثرات آن در افزایش رفاه عمومی، تسکین علائم بیماری پیشرو و تبدیل شاخصهای یکپارچه به سطح مطلوب پدیدار میشود.
تعریف روش VRT
یکی دیگر از دستاوردهای توسعه روشهای تشخیص الکتروپانکچر (EPD)، تست رفلکس اتونومیک بود که توسط پزشک آلمانی اچ. شیمل در سال 1978 میلادی به عنوان یک آزمایش تشخیصی انجام و پیشنهاد شد. متعاقباً با استفاده از روشVRT با نام “VEGA-test” (شرکت”VEGA”) اولین دستگاه با اجرای این روش تشخیصی ساخته و به کار گرفته شد. بعدها روش توسعه یافتهی اچ. شیمل به عنوان تست وگا رزونانس(VRT) یا وگا روزنانس تست الکتروپانکچر شناخته شد. روشVRT بر الکتروآکوپانکچر فول (EAF) و به ویژه پدیده تست دارو مبتنی است اما بر خلاف روش فول، شیمل تنها از یک نقطه قابل تکرار در اندازهگیریهای خود استفاده کرد.
روش تست وگا رزونانس (VRT) در آلمان توسط دکتر H. Schimmel (1978) توسعه یافت. این روش بر اساس روشهای تشخیص الکتروپنچرال R. Voll (EAV) و تشخیص عملکردی بیوالکترونیک توسط اشمیت و پیفلوم (BFD) است. با این حال، در VRT فقط یک نقطه قابل تکرار استفاده میشود در حالی که EAV از 500 – 1000 نقطه فعال بیولوژیکی (BAP) و BFD – 100-150 BAP استفاده میکند.
روش تست رزونانس رویشی (VRT) بر اساس ویژگی اساسی سیستمهای بیولوژیکی – ماهیت نوسانی آنها است – که در تغییرات موجی در پارامترهای بیوفیزیکی و بیوشیمیایی منعکس میشود. این مکانیسم در تست وگا رزونانس اجرا میشود. هنگامی که منابع موجی بدن انسان (سیستم، اندام، بخشی از اندام) از یک طرف با هم تعامل داشته باشند و از طرف دیگر فاکتور تست وارد مدار اندازهگیری شود (داروی هومیوپاتی، داروهای اندامی و غیره)، تغییر در شاخص اندازهگیری شده در نقطه اندازهگیری به عنوان یک واکنش CNS روی پدیده تداخل موجی که در بدن هنگام منطبق شدن طیفهای موج رخ میدهد، ثبت میشود.
بعبارت دیگر VRT ثبت تغییرات در هدایت الکتریکی نقطه اندازهگیری زمانی که یک فاکتور تست به مدار اندازهگیری وارد میشود، میباشد. اساس روش استفاده از یک نقطه اندازهگیری قابل تکرار برای آزمایش و یک تکنیک ویژه برای اندازهگیری هدایت الکتریکی هنگام اتصال فاکتورهای تست است که وجود یا عدم وجود برخی اختلالات را در بیمار در اندامها و سیستمهای مختلف بدن نشان میدهد. روش VRT مبتنی بر اندازهگیری مقادیر مطلق رسانایی در یک نقطه نیست، بلکه بر اساس ثبت تغییر نشانگر تحت تأثیر عوامل تست میباشد و بنابراین حساسیت کمتری به آن دارد.
به منظور ارزیابی عینی اطلاعات و تعیین مرزهای کاربرد مؤثر روش VRT در کار بالینی هنگام معاینه و درمان بیماران مبتلا به بیماریهای مختلف، این روش بطور جدی مورد مطالعه قرارگرفت. بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده، دقت تشخیصی به طور متوسط 85 درصد تعیین شد. VRT به عنوان یک روش تشخیصی اولیه برای تست غربالگری و شناسایی مصرف کنندگان مواد مخدر توصیه میشود. کارایی این روش در این مورد به طور متوسط 97.9 درصد است که به نتایج مطالعات روشهای آنالیزشیمیایی نزدیک است.
امکانات تشخیصی درمانی استفاده از روش VRT چیست؟
تست رزونانس به منظور ارزیابی وضعیت عملکردی اندامها و سیستمها، انتخاب داروها، انتخاب موثرترین دارو، قدرت آن، تعداد دوزها و دفعات تجویز انجام میشود. مرحله تست که با هدف نظارت بر کیفیت درمان با بهینهسازی شاخصهای یکپارچه انجام میشود بسیار مهم است. روش VRT، با داشتن توانایی به دست آوردن سریع مقدار زیادی از اطلاعات منطقی مرتبط، به پزشک (متخصص، اپراتور) اجازه میدهد تا به طور متوالی از کارهای تشخیصی عمومی به خصوصی حرکت کند.
در مرحله اول معاینه، وجود اختلالات خاص در اندامها و سیستمهای خاص یا نشانهای از تأثیر عوامل نامطلوب: تشعشعات رادیواکتیو، میدانهای نیروی الکترومغناطیسی و سایر تأثیرات برونزا مشخص میشود.
در مرحله بعد، نتیجه تشخیصی مثبت، اقدامات زیر انجام میشود:
– وجود مشکل یا بیماری (به عنوان مثال، آلرژی یا بار ویروسی) تعیین میشود؛
– علت آن مشکل یا بیماری (نوزولوژی یا پاتوژن) تعیین میشود؛
– محل پاتوژن (اینکه عامل بیماری در کدام اندام یا سیستم بافتی میباشد) تعیین میشود،
– ماهیت ضایعه تعیین میشود (تمرکز غالب، اندام آسیب دیده اولیه، منبع شکایت).
– شاخصهای یکپارچگی ارگانیسم (شاخصهای بیولوژیکی و فوتون، ذخایر ایمنی، ذخایر سازگاری).
– تست فاکتورهای آزمایشی (داروها) مربوط به یک nosology خاص یا عامل ایجاد کننده به شما امکان میدهد به طور جداگانه کارآمدترین عامل را برای تعیین دوز و دفعات استفاده بهینه انتخاب کنید.
این الگوریتم میتواند زمان تشخیص را به میزان قابل توجهی کاهش دهد، انتخاب بهینه استراتژی و روشهای درمانی را فراهم میکند و همچنین کنترل اثربخشی درمان را فراهم میکند.
- اندامها را با اختلالات مختلف نشان میدهد.
- تعیین کارایی و تحمل داروها؛
- تعیین نشانه هایی برای استفاده از درمان بینی و یافتن نوسود کلیدی.
- بار آلرژیک را آشکار کنید و داروی مؤثر را انتخاب کنید.
- بار ژئوپاتیک را آشکار کند.
- اختلال در تعادل اسیدی- قلیایی را آشکار می کند.
- تعیین وجود تومورهای غیر بدخیم و بدخیم.
- فرآیندهای کیست را آشکار میکند.
- نشان دادن کمبود ویتامین ها و مواد معدنی؛
- تعیین شاخص سن بیولوژیکی و غیره
- شاخص بیولوژیکی قانون اساسی ایده آل;
- ذخایر سازگاری ارگانیسم، بهینه برای لحظه فعلی و حداکثر ذخایر ممکن برای شخص خاص.
- درجه استرس یا خستگی سیستم ایمنی و غدد درون ریز؛
- وضعیت روانی؛
- بلوک های مزانشیمی؛
- درجه خستگی جسمانی و غیره
استفاده از معیارهای جدید معرفی شده یکپارچه وضعیت سلامتی بیمار امکان بهینهسازی تشخیصی و با استفاده از مدل سازی تقلیدی را میدهد تا نتایج انواع و انواع مختلف درمان را در مرحله آزمایش ارزیابی کند.
پیوست:
روش BFD چیست؟ در دهه 1960 میلادی، وی. اشمیت[1] و اچ. فلوم سیستمی تشخیصی به نام تشخیص عملکرد بیوالکترونیکی ([1]BFD) را ایجاد کردند که از تعداد کمتری از نقاط اندازهگیری 100-150 نقطه فعال بیولوژیک) BAP( استفاده میکرد. تشخیص عملکرد بیوالکترونیک BFD ابتدا برای تست سریعتر و کارآمدتر پیشنهاد شد. پس از آن BFD از روش آر. فول با استفاده از چهار الکترود صفحهای «دست-دست» و «پا-پا» استفاده کرد که با افزایش تعداد مناطق اندازهگیری پوست با تشخیص دقیقتر بعدی با روش آر. فول، این روش رد شد. با افزایش تعداد مناطق اندازهگیری شده پوست به شش مورد، اچ. فلوم این روش را به طور قابل توجهی توسعه داد و آن را “تشخیص عملکرد بیوالکترونیک” [50] نامید. تشخیص عملکرد بیوالکترونیک (BFD) از رابطه خاص بین وضعیت اندامها و سیستمهای داخلی با پوست استفاده میکند که در اصل، مبین تشریح فیزیولوژیک متامریک ساختار سگمنتال٧ (قطعهای) بدن انسان است. بخشهای متامریک به طور گستردهای در عصب شناسی برای تجزیه و تحلیل اختلالات پاتولوژیک و انجام تشخیصهای موضعی استفاده میشوند، زیرا هر بخش حاوی اطلاعاتی در مورد وضعیت یک اندام یا سیستم عملکردی خاص آن است. همچنین عملکرد بخشهای سگمنتال نخاع و سیستم عصبی خودکار (اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک) را نیز منعکس میکند ]29، 51، 52[. درBFD، با در نظر گرفتن اصل متامریک-سگمنتال، ویژگیهای الکتریکی نواحی خاصی از پوست (درماتوم) اندازهگیری میشود که نشان دهنده وضعیت (نرمال یا بیماری) اندامها یا سیستمهای داخلی مربوطه (اعصاب اسپلانکنیک یا احشایی) است. در BFD از سه جفت الکترود استفاده میشود: دستی، پایی و پیشانی که در فرآیندی سه مرحلهای با 14 سنجش روی الکترودهای جفت شده، صورت میگیرد [53]. برای تست از پالسهای قطب مثبت و منفی با فرکانسهای خاص بسته به نوع روش اسفتاده شده میتواند در محدوده 10 الی 30 هرتز باشد. دامنه پالسها بسته به سن و حساسیت فردی بیمار، میتواند متفاوت باشد و از 0.6 تا 2 ولت با جریان 11 تا 50 میکرو آمپر متغیر است. وجود پیسمیکر در بیمار اولین و اصلیترین مانع برای تشخیص عملکرد بیوالکترونیک میباشد. بر خلاف روش آر. فول، در تشخیص عملکرد بیوالکترونیکBFD)) از مقادیر مطلق به دست آمده در طول اندازهگیری استفاده نمیشود بلکه از اختلاف تغییرات بار اعمال شده که توالیهایی از پالسهای دوقطبی مستطیلی (پیچ در پیچ) میباشند، استفاده میشود. برای تکمیل فرآیند تشخیص این چرخه اندازهگیری سه بار تکرار میشود تا بتوان به یک ارزیابی تشخیصی یکپارچه از وضعیت رسید؛ مانند واکنشپذیری غیراختصاصی، حفظ تونوس سیستم عصبی خودکار، نوع مکانیزم خود تنظیمی، مقدار مصرف اکسیژن توسط بافتها، وضعیت واکنشپذیری سیستم ایمنی، سیستمهایی که عملکرد مختل دارند، معیارهای تشخیصی خاص. از نظر تشخیص افتراقی، تحلیل نتایج اندازهگیری خواص الکتریکی نواحی پوست در BFD را میتوان به کمک کامپیوتر نیز انجام داد؛ مانند تحلیل یافتن محتملترین اندام هدف، عصبدهی سگمنتال، عصبدهی پوستی و تشخیص منشاء مهرهای و دندانی که بیانگر وضعیت سیستم عصبی خودکار سمپاتیک هستند [53]. کل مدت زمان این فرآیند تشخیصی (BFD)، 4 دقیقه به طول میانجامد که به طور قابل توجهی کمتر از روش ناکاتانی میباشد. علاوه برآن فرآیند فوق کاملاً کامپیوتری بوده و در چندین چرخه بدون مشارکت مستقیم انسان صورت میگیرد که به لحاظ تجربی این روش را بطور مطلوبی از سایر روشهای تشخیص الکتروپانکچری متمایز میکند. اخیراً اصلاحات نوشتاری متعددی توسط فلوم در این روش صورت گرفته است. |
[1] توضیح مترجم: مقصود، داروها و ترکیبات متشکل از بافت و اندام موجودات زنده است