روش تست الکتروپانکچر بر اساس R. Voll:
مقدمه
طب سوزنی الکتریکی به روش وول در آلمان توسط دکتر راینهولد وول[1] (1909-1988) کشف و توسعه یافت. او مردی با علایق همه جانبه بود. در ابتدا به تحصیل در رشته معماری پرداخت و سپس به رشته علوم فنی در دانشگاه فنی رفت. بعدها مدرک پزشکی گرفت.
دکتر وول سرطان مثانه گرفت. او با رویکرد طب سنتی موافق نبود. در عوض او به تنهایی راه حلی برای مشکل خود در طب سنتی چینی از طریق طب سوزنی پیدا کرد. پس از آن بیست سال دیگر از زندگی خود لذت برد.
دکتر وول و دوستش فریتز ورنر، مهندس الکترونیک، مطالعات فنی گستردهای در مورد خواص نقاط طب سوزنی چینی انجام دادند.
آنها با ابزار تشخیصی وول در سال 1953 کشف کردند که خواص فیزیکی پوست انسان در نقاط چینی بسیار متفاوت از سایر نقاط بدن انسان است. آنها با استفاده از یک اهممتر بسیار حساس دریافتند که مقاومت پوست در هر نقطه طب سوزنی بیست برابر کمتر از سایر نقاط پوست است.
این را میتوان با قانون معروف اهم نشان داد:
I = V / R
که I مخفف جریان (شدت) است. V مخفف ولتاژ است. R مخفف مقاومت است.
مشخص شد که در نقاط طب سوزنی:
I = 10-12 uA (میکرو آمپر)
V = 1.0-1.2 v (ولت)
R = 95 کیلو اهم (کیلو اهم)
در تمام نقاط دیگر مقاومت پوست حدود 20 برابر بیشتر است، R = 2000 کیلو اهم.
به این ترتیب نقاط طب سوزنی چینی با مقاومت کم خود مانند حوضچههای کوچک به نظر میرسند که جریان انرژی از نقطهای به نقطه دیگر براحتی در جریان است.
سپس آنها دریافتند که نقاط بسته به سلامت بیمار میتوانند مقاومت متفاوتی با حالت عادی داشته باشند. آنها کاملاً تصادفی به کشف سوم خود رسیدند. آنها دریافتند که اگر داروی مناسب را روی بدن اعمال کنند، سیگنال غیر طبیعی از نقطه میتواند به حالت عادی برگردد.
تایید شد که نقاط طب سوزنی را میتوان با درجه بالایی از دقت قرار داد. قطر آنها 1-3 میلی متر است.
در مدت اندکی دکتر وول متوجه شد که مریدنهای بدن انسان بیشتر از مریدنهای کلاسیک چینی است. او هشت مورد دیگر (“مریدنهای وول”) را در نمودار مریدنهای و نکات دیگری را نیز به مریدنهای چین اضافه کرد.
این آغاز توسعه شاخه جدیدی از طب طبیعی، Electro Acupuncture by Voll (EAV) است. اولین وسایل برای چنین اندازه گیریهایی به نامهای Diaterapankter یا Dermatron شناخته میشدند. سالهاست که از الکتریسیته برای تشخیص و درمان در علوم پزشکی استفاده میشود. در همین راستا بیش از نیم قرن است که روش تشخیصی و درمانی طب سوزنی الکتریکی توسط دکتر R. Voll (که به روش “EAV” معروف است) با موفقیت در معاینات بالینی و اضطراری در بیش از 100 کشور در سراسر جهان استفاده میشود. پزشکان با تخصصهای مختلف از جمله کارشناسان پزشکی آژانس ملی هوافضای ایالات متحده آمریکا (ناسا) از این روش استقبال زیادی کردند.
در سال 1966، دکتر R. Voll، به عنوان نویسنده روش EAV و به عنوان بنیانگذار انجمن بین المللی طب سوزنی الکتریکی، مدال طلای واتیکان – یکی از ارزشمندترین جوایز بین المللی- را دریافت کرد. اساس نظریه دکتر وول سیستم کلاسیک طب سوزنی شرقی است. روش EAV قادر به اثبات تجربی و بالینی تعامل کامل بین نقاط شناخته شده طب سوزنی و ساختارهای اندام-بافت مشخص بدن انسان است.
نقاط طب سوزنی در مقایسه با بافت اطراف دارای خواص الکتریکی متمایز هستند. مقاومت یا امپدانس بیوالکتریکی نقاط طب سوزنی بین حالتهای سالم و بیمار متفاوت است. طبق گفته وول، طب سوزنی الکتریکی روشی است که از یک اهممتر کالیبرهشده برای اندازهگیری امپدانس بیوالکتریک در نقاط خاصی از طب سوزنی واقع در دستها و پاها در پاسخ به تغییرات در عملکرد فیزیولوژیکی اندامها و ساختارها استفاده میکند.
دستگاههای طبسوزنی الکتریکی، امپدانس بیوالکتریکی نقاط طبسوزنی زمانی که موادی مانند داروهای مختلف شیمیایی، گیاهانی، مکملها و داروهای هومیوپاتی در یک مدار الکتریکی با بیمار قرار میگیرند را ارزیابی میکند.
دستگاههای الکترونیکی طراحی شده که از روش دکتر وول استفاده میکنند، امکان تشخیص سیگنالهای اطلاعاتی نقاط طب سوزنی و تبدیل آنها به زبان پزشکی رایج را به صورت قابل فهم از جمله: زبان علت، پاتوژنز، تشخیص نوزولوژیک و محل عامل عفونی را فراهم میآورد. یکی از مهمترین مزیتهای روش EAV پدیده آزمایش دارو میباشد. جنبههای فیزیکی این پدیده هنوز مورد بررسی قرار نگرفته است، با این حال، نتایج تجربی متعددی کارایی و اثربخشی بالای کاربرد این روش در انتخاب داروهای مناسب توسط این روش را ثابت کرده است.
در طول دهه 1960 در کره، پروفسور کیم بونگ[2] هان یک سری مطالعات بر روی سیستم مریدینی خرگوشها انجام داد. او با تزریق فسفر رادیواکتیو (32P) در نقاط طب سوزنی، سیستمی از لولههای ظریف را کشف کرد که مسیر مریدینهای طب سوزنی را دنبال میکردند. او دریافت که سیستم مریدینی به زیرسیستمهای مختلفی تقسیم میشود: درونی، بینابینی و بیرونی. او همچنین دریافت که سیستم مجرای مریدین مستقل از شبکه عروقی است. پروفسور کیم بر اساس آزمایشهای بسیاری بر روی گونههای مختلف حیوانی به این نتیجه رسید که سیستم مریدینی در عرض پانزده ساعت پس از لقاح ظاهر میشود و همچنین ممکن است نقش مهمی در تکثیر و تمایز تمام سلولهای بدن ایفا کند [2].
بعداً در سال 1985 در پاریس، ژان کلود داراس[3]، پیر دو ورنژول[4] و پیر آلبارد[5] آزمایشاتی را انجام دادند که حرکت انرژی در طول مریدینها را ردیابی میکرد. با تزریق محلولی حاوی یونهای عنصر رادیواکتیو تکنسیوم (99mTc)، حرکت این عنصر در مریدینها با سرعت حدود 5 سانتیمتر در دقیقه ثبت شد [3].
در مسکو، دکتر رومن آواکیان[6] با استفاده از یک میدان الکتریکی با ولتاژ و فرکانس بالا، آزمایشهایی انجام داد که نقاط طب سوزنی را قابل مشاهده کرد. زمانی که دست انسان در این میدان قرار میگیرد، این نقاط با درخشان شدن روی پوست نمایان میشوند. جالبترین بخش این آزمایش این واقعیت است که نقاط بسیار بیشتری از آنچه در مریدینهای کلاسیک چینی نشان داده شده است و حتی بیشتر از نقاط روی مریدینهای اضافی که توسط دکتر وول [4] یافت میشود، آشکار میکند.
دکتر یون دیمیترسکو[7] از رومانی با استفاده از روشی مشابه، روشی به نام الکترونوگرافی را توسعه داد که نقاط مریدینی تحریک شده را شناسایی و نمایش میدهد. مشخص شد که در طول اسکنهای الکتروگرافی فقط نقاطی ظاهر میشود که برخی از بیماریهای اندامها یا سیستمهای فرد را نشان میدهد [5].
دکتر وول نقاط مریدینهای کلاسیک چین را در بسیاری از موارد بالینی مطالعه کرد. او ارتباطی بین نقاط و موقعیت فیزیکی آنها بر روی اندامها یا عملکرد فیزیولوژیکی آنها پیدا کرد. در نتیجه او نقشههایی از مریدینهای چینی را منتشر کرد که شامل برخی نقاط جدید و نقشه مریدینهای اضافی وول بود [6]. او نقاط مریدینی چینی را بر اساس طب غربی تشریح کرد. او به این ترتیب بین طب سنتی چینی و طب غربی امروزی ارتباط برقرار کرد. علاوه بر این، از طریق کشف او که داروهای هومیوپاتی قادر به متعادل کردن مریدینها هستند، پلی بین طب چینی و هومیوپاتی ایجاد کرد [1].
ماهیت این است که یک داروی هومیوپاتی، به عنوان منبع انرژی تشدید کننده، قادر به حل عدم تعادل انرژی مریدین است. اگر دارو انرژی ارتعاشی متفاوتی داشته باشد، هیچ تغییری در خواندن دستگاه Voll ایجاد نمیکند. به این ترتیب دکتر وول سه شاخه اصلی از دانش شفا را با نام روش Electro Acupuncture توسط Voll ترکیب کرد.
روش اندازه گیری:
این روش بر اساس اندازهگیری مقاومت ویژه پوست در نقاط طب سوزنی با دستگاه Voll است. ابزار تشخیصی Voll (ابزار) یک ولتمتر (یا آمپرمتر یا اهممتر) حساس است. بیمار الکترود غیرفعال (کاتد) را در یک دست نگه میدارد و نقاط طب سوزنی از طریق تماس با الکترود دیگر (آند) آزمایش میشوند. این تجهیزات میتواند دیجیتال یا آنالوگ با مقیاس 1 تا 100 باشد که توسط دکتر وول پیشنهاد شده است.
اندازهگیری بدون درد است و جریان آنقدر ضعیف است (میکرو آمپر) که نمی تواند آسیبی ایجاد کند. مریدینها باید در هر دو طرف بدن – چپ و راست – آزمایش شوند. اغلب اوقات ممکن است تفاوتهای زیادی بین اندازه گیریهای سمت چپ و راست وجود داشته باشد. این نیاز به توجه ویژه دارد. مواد مورد آزمایش روی سینی مخصوص قرار میگیرند و اثر آنها اندازهگیری میشود.
مقدار بالای 50 نشان دهنده افزایش انرژی در نقطه است، در حالی که مقدار کمتر از 50 به معنای کمبود انرژی در این نقطه است.
مقادیر به صورت زیر تفسیر میشوند:
- 50 مقدار بهینه برای هر نقطه، شرایط عادی است.
- محدوده 40-60 اساساً طبیعی در نظر گرفته میشود.
- محدوده 60-65 نشان میدهد که نقطه تحت تحریک است.
- محدوده 65-75 نشان دهنده نقطه دچار برانگیختگی است.
- محدوده 75-85 نشان دهنده التهاب است.
- محدوده 85-100 نشان دهنده التهاب شدید است.
- محدوده 40-35 نشان دهنده شروع انحطاط است.
- محدوده 35-25 به معنای انحطاط پیشرونده است.
- مقادیر زیر 25 نشان دهنده تغییرات مخرب یا بدخیمی احتمالی است.
کورتیکواستروئیدها در اندازهگیریها تأثیر میگذارند. کورتیکواستروئیدها تمایل دارند به عنوان سرکوبگرهای قوی سیگنال عمل کنند و این اثر میتواند تا روزها پس از قطع دارو باقی بماند.
پوست نباید با تحت فشار زیاد قرار گیرد و نباید کبودی یا زخمی شود. نقاط مریدین روی سطح پوست نیستند بلکه در مزودرم قرار دارند و به عنوان نقاط رسانا از نقطهای به نقطه دیگر سیگنال میفرستند. فشار اعمال شده در حین اندازهگیری باید در هر نقطه متوسط و یکنواخت باشد. برای تسلط بر این نیاز به تمرین است. مهمتر از آن داشتن استراتژی برای عمل است: اندازهگیری را از کجا شروع کنیم، هر مقدار چه چیزی را نشان میدهد، چه کاری را مرحله به مرحله باید انجام دهیم.
هر مریدین طب سوزنی و هر نقطه در امتداد آن را میتوان با EAV آزمایش کرد. نقاط واقع بر تنه به ندرت مورد استفاده قرار میگیرند. نقاط روی بازوها و پاها بیشتر شناخته شده و به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرند.
گاهی اوقات نقاط خاصی که روی گوش قرار دارند (نقاط گوش) میتوانند بسیار مفید باشند. بسته به عمق دانش اپراتور از طب سوزنی، میتوان به تعداد مورد نیاز از نقاط بدنی اضافی استفاده کرد.
پدیدهای را میتوان مشاهده کرد که دکتر وول آن را “افت شاخص” نامید. این زمانی است که مقدار به حداکثر میرسد و سپس به طور ناگهانی و اساسی کاهش مییابد. این میتواند یک نشانه مهم از برخی آسیبشناسی در مریدین باشد.
بیشتر تمرینکنندگان وول ابتدا نقاط اصلی نصف النهار را اندازهگیری میکنند. این راحت است و باعث صرفه جویی در زمان می شود. اما اغلب این نکات برای ارائه تصویری از وضعیت کافی نیستند.
با روش EAV چه اقدامات تشخیصی و درمانی می توان انجام داد؟
EAV روشهای پزشکی بالینی معاصر را رد نمیکند. آزمایشات تشخیصی ضروری است و باید انجام شود. بهترین کار این است که ابزارها و تخصصهای پزشکی عمومی و حوزهها و روشهای مختلف درمانی دیگر را به صورت سینرژیک ترکیب کرده و از آنها استفاده کنید.
EAV برای تشخیص اینکه آیا برخی از مریدینها و نقاط در امتداد آنها مقادیر کمتر یا بالاتر از مقدار طبیعی دارند، بکار میرود. این بدان معنی است که انرژی در آن مریدینها متعادل نیست. EAV ممکن است با نتایج به دست آمده از آزمایش خون معمولی متفاوت باشد. آزمایش خون بر اساس اندازهگیری مقدار مواد آنتی بادیها، غلظت مواد یا سلولهای مختلف است. چنانچه تست EAV تغییرات در وضعیت انرژی اندامها را تشخیص میدهد. این میتواند اختلالات را خیلی زودتر از تظاهرات واقعی در سطح فیزیکی ثبت کند. متعاقباً این آزمایش نشان خواهد داد که چگونه میتوان تعادل انرژی بدن را اصلاح کرد.
EAV برای تعیین درمان شخصی برای هر بیمار نیز استفاده میشود: درمان، دوز، ترکیب مکملها و سازگاری با داروها.
اگر سیگنالی از یک پاتوژن ایجاد شود که بر انرژی برخی از مریدینها تأثیر بگذارد، این بدان معنا نیست که ما یک بیماری را تشخیص میدهیم. لوئی پاستور، پدر میکروب شناسی مدرن، در آخرین روزهای زندگی خود به دوستان خود گفت: “این میکروبها نیستند که ما باید نگران آنها باشیم. این زمین درونی ماست.»
اغلب پاتوژن میتواند وجود داشته باشد، اما انرژی و پارامترهای محیط داخلی (مانند اسیدیته، غلظت یون، پتانسیل کاهش اکسیداسیون و سایر شاخصهای بیوشیمیایی و بیوفیزیکی ارگانیسم) برای مدیریت پاتوژن و جلوگیری از آن به اندازه کافی خوب است. بر اساس گفته دکتر چارلز نیکول، برنده جایزه نوبل پزشکی، یک بیماری میتواند برای مدت بسیار طولانی در بدن وجود داشته باشد [7]. این امر به ویژه برای حضور پاتوژنهای داخل سلولی مانند ریکتزیا، کلامیدیا و ویروسها بسیار مهم است. با این حال، هنگامی که انرژی بدن کاهش می یابد، در نتیجه برخی از عوامل (این عفونت جدید، خستگی، استرس یا مشکل عاطفی) مرحله بالینی این بیماری پنهان آغاز میشود. به این معنا EAV اختلالات پنهان انرژی مریدینها را تشخیص میدهد و راهی برای جلوگیری از هرگونه عارضه آینده نشان میدهد. این طب پیشگیری است، آینده پزشکی. EAV میتواند یک مشکل را ماهها و سالها قبل از تظاهرات بالینی آن تشخیص دهد.
به طور موثر هر چیزی را میتوان با EAV آزمایش کرد: داروهای آلوپاتیک، داروهای هومیوپاتی، محصولات گیاهی، ویتامینها، مواد معدنی و سایر مکملها، کریستالها، مایعات، گازها، جواهرات، موهای حیوانات و بسیاری موارد دیگر. یکی از بخشهای مهم تست EAV، تست آلرژی است، از جمله برای آزمایش غذاها و بسیاری از مواد از محیط.
تست تحمل غذا جزء مهمی از تلاشها برای تعادل انرژی مریدینها میباشد. این یک ابزار ضروری از رویکرد کلنگر به سلامت انسان است.
آزمایشهای EAV که به صورت دورهای اجرا میشوند میتوانند تغییرات در وضعیت را ثبت کنند و از این رو به بهینهسازی و تنظیم درمان تجویز شده کمک کنند. تغییرات دینامیکی در داروهای تجویز شده یک عامل کلیدی برای دستیابی سریع به تعادل انرژی خوب است. بطور کلی میتوان کاربردهای روش EAV در تشخیص و درمان پزشکی را بصورت خلاصه نام برد:
- برآورد سریع وضعیت عملکردی هر اندام یا سیستم بافتی بدن انسان.
- تشخيص فرآيندهاي عفوني نهفته و ساير عوامل بيماريزا.
- امکان تشخیصهای پیشگیرانه وضعیت سلامت بیمار در مراحل مختلف پیش-بالینی یا تحت-بالینی (که رویکرد جدیدی در معاینات پزشکی پیشگیرانه است).
- امکان تجزیه و تحلیل معیارهای عینی به منظور تایید یا رد تشخیص احتمالی، جهت تفسیر مواردی که تشخیص آنها دشوار میباشد، شامل مواردی از ویژگیهای بالینی مبهم یک بیماری.
- تست دارو شامل تعیین سازگاری داروها و دوز آنها بدون (قبل از) ورود رودهای آنها.
- انتخاب مناسبترین درمان پزشکی، از جمله الکتروتراپی با جریان پالس فرکانس پایین.
- نظارت و بررسی سریع بر کارایی و اثربخشی دورههای دارویی و دورههای درمانی.
روش تست الکتروپانکچر وگا رزونانس
(Vegetative Resonance Test (VRT))
مقدمه
با تعیین مبارزه با بیماری به عنوان هدف، پزشک و بیمار نتایج مربوط به هدف را دریافت میکنند: تسکین درد، تسکین علائم بیماری، بهبودی، که معنای آن عملاَ تضعیف موقت مرحله سیر بیماری است. با تعیین دستیابی به سلامتی به عنوان هدف، میتوان به طور جدی روی نتیجه مطابق با هدف حساب کرد که چیزی نیست جز سلامتی. بنابراین، باید درک جدیدی از تشخیص و درمان پدیدار شود که هدف خود را در بازگرداندن سلامت به فرد میبیند. چنین رویکردی را در چارچوب پزشکی انرژی-اطلاعاتی دسته بندی میکنیم و ملموسترین نمونه آن تست رزونانس وجتاتیو است.
از آنجایی که انطباق ارگانیسم با شرایط محیطی توسط سیستمهای عملکردی تخصصی هماهنگ شده در فضا، زمان و تابع یکدیگر تضمین میشود، ارگانیسم باید به عنوان یک سیستم خود تنظیمکننده یکپارچه در نظر گرفته شود.
بنابراین پیش از پرداختن به درمان، باید یک تشخیص کلی و جامع از تمامی اجزای ارگانیسم صورت بگیرد، چون هیچ یک از اعضا مستقل نیستند و “به خودی خود فعالیت نمیکنند”. اختلال در یکی، منجر به انحراف در سایرین، و در ادامه منجر به بیماری در سایرین میشود.
درمان حقیقی، حذف علائم بیماری نیست، بلکه پیدا کردن علل بیماری و حذف آنها است. بنابراین هرچه تشخیص دقیقتر باشد، درمان موثرتر است. سختترین بیماریها میتوانند از سرماخوردگی، آلرژی، مسمومیت غذایی، استرس و یا استفاده از داروهای اشتباه یا استفاده اشتباه از داروها نشأت بگیرند. تشخیص و درمان بیماریها در مراحل اولیه میتواند باعث حفظ سلامتی شود و جلوی بیماریهای جدی را بگیرد.
در حالی که پزشکی بالینی عمدتاً به تغییرات مورفولوژیکی در اندامها و بافتها میپردازد که با استفاده از روشهای مناسب میتوان آنها را تشخیص داد، تمرکز طب عملکردی بر تشخیص اختلالات انرژی-اطلاعاتی (یا تنظیمی) است که در زبان پزشکی به آنها “عملکردی” نیز میگویند. اختلالات عملکردی همیشه میتوانند حتی در مرحله اولیه فرآیند پاتولوژیک مشاهده شوند، و نه پس از زمانی که تغییرات مورفولوژیکی به شکل یک بیماری بالینی ظاهر شدهاند. طب بالینی امروزی به نتایج خوبی در زمینه تشخیص بیماریهای بالینی دست یافته است، اما معمولاً امکان و ضرورت تشخیص اختلالات عملکردی را انکار میکند.
تکنیکهای درمانی مورد استفاده در پزشکی بالینی و عملکردی به طور قابل توجهی متفاوت هستند. طب کلاسیک با استفاده از داروهای آلوپاتیک سعی در از بین بردن علائم بیماری دارد، در حالی که پزشکی عملکردی، با تأثیر بر علت، سعی میکند دوباره عملکرد حلقههای مختل کنترل نظارتی را به حالت عادی برگرداند. برای نیل به این مقصود، سیگنالهای اطلاعاتی خارجی (هومیوپاتی، داروهای ارگانی[8] و …) یا بیورزونانسدرمانی توسط نوسانات الکترومغناطیسی خود بیمار مورد استفاده قرار میگیرد.
تشخیص و درمان انرژی-اطلاعاتی به عنوان روش مورد استفاده در پزشکی عملکردی، یک مسیر جدید در پزشکی است. این روش امکان ثبت اختلالات عملکردی را در مراحلی بسیار پیشینتر از چیزی که پزشکی کلاسیک قادر به ثبت آن است، به ما میدهد. مبنای آن بر ارتباط زیستدادهورزی (بیوانفورماتیک) بین اندامها و سیستمها در سطح انرژی است، چون وضعیت انرژی نقاط طب سوزنی در مریدینها با وضعیت عملکردی اندامها و سیستمهای بدن مرتبط است.
امروزه پزشکان فعال در حوزه تشخیص الکتروپانکچر تردید ندارند که در سلسله مراتب کنترل و عملکرد یک موجود زنده، سطح اطلاعاتی (موجی) بالاتر از سطوح بیوشیمیایی و ساختاری است. روشهای نوین معاینه، که با معاینه شروع میشوند و به روشهای تشخیص تغییرات بیوشیمیایی و مورفولوژیکی در بافتها و اندامها ختم میشوند، در سطوح پایینتری نسبت به مدیریت و عملکرد موجودات زنده قرار دارند. در نتیجه، تغییراتِ پیش از آنها، که در سطح اطلاعاتی ایجاد میشوند (روابط علت و معلولی) پنهان مانده و مغفول واقع میشوند، چرا که با روشهای تشخیصی سنتی غیرقابل دسترسی هستند.
تست رزونانس وجتاتیو به عنوان یک روش پزشکی انرژی-اطلاعاتی مزیت قابل توجهی دارد و آن، توانایی ارزیابی کل فرآیندها در بدن بیمار در مدت زمانی نسبتاً کوتاه است. بنابراین، پزشک این فرصت را دارد که وضعیت بیمار را نه بصورت منفرد و تک بعدی، بلکه بصورت سیستموار و جامع ارائه دهد و درمان فردی را نه بر اساس آمار ناقص یا تجربه شخصی، بلکه بر اساس نتایج آزمایش انتخاب کند.
بنابراین وظیفه اصلی تشخیص، تعیین انحراف بدن بیمار از حالت هومئوستازی (وضعیت سلامت کامل) است. در مسیر انجام فرآیند برای دستیابی به هدف اصلی، یک سری اهداف فرعی نیز حاصل میشوند:
- شناسایی یک مشکل موجود یا شناسایی یک آسیب در بدن
- شناسایی ماهیت نوسولوژی (بیماریشناسی) آن
- مشخص شدن محل لوکالیزاسیون آن
متعاقباً، مقصودِ درمان، بازگشت بدن به حالت هومئوستازی با کمک تأثیرات رزونانسی که به درستی سازماندهی شدهاند، و با تمرکز بر بهینهسازی شاخصهای یکپارچه است. همچنین این که بدن بتواند این مشکل (حفظ هومئوستازی خود) را بدون اِعمال امواج اگزوژن حل کند.
برای نیل به این هدف میتوان از الگوریتمهای درمانی مختلفی استفاده کرد:
الف) هدایت واکنش برای از بین بردن پاتوژن
ب) هدایت واکنش برای از بین بردن علل وخیمتر شدن وضعیت شاخصهای اصلی یکپارچه
ج) هر دو، زیرا آنها لزوماً رابطه دوطرفه ندارند.
نتیجه درمان باید پدید آمدن یک اثر درمانی سریع، پایدار و کافی باشد که اثرات آن در افزایش رفاه عمومی، تسکین علائم بیماری پیشرو و تبدیل شاخصهای یکپارچه به سطح مطلوب پدیدار میشود.
تعریف روش VRT
یکی دیگر از دستاوردهای توسعه روشهای تشخیص الکتروپانکچر (EPD)، تست رفلکس اتونومیک بود که توسط پزشک آلمانی اچ. شیمل در سال 1978 میلادی به عنوان یک آزمایش تشخیصی انجام و پیشنهاد شد. متعاقباً با استفاده از روشVRT با نام “VEGA-test” (شرکت”VEGA”) اولین دستگاه با اجرای این روش تشخیصی ساخته و به کار گرفته شد. بعدها روش توسعه یافتهی اچ. شیمل به عنوان تست وگا رزونانس(VRT) یا وگا روزنانس تست الکتروپانکچر شناخته شد. روشVRT بر الکتروآکوپانکچر فول (EAF) و به ویژه پدیده تست دارو مبتنی است اما بر خلاف روش فول، شیمل تنها از یک نقطه قابل تکرار در اندازهگیریهای خود استفاده کرد.
روش تست وگا رزونانس (VRT) در آلمان توسط دکتر H. Schimmel (1978) توسعه یافت. این روش بر اساس روشهای تشخیص الکتروپنچرال R. Voll (EAV) و تشخیص عملکردی بیوالکترونیک توسط اشمیت و پیفلوم (BFD) است. با این حال، در VRT فقط یک نقطه قابل تکرار استفاده میشود در حالی که EAV از 500 – 1000 نقطه فعال بیولوژیکی (BAP) و BFD – 100-150 BAP استفاده میکند.
روش تست رزونانس رویشی (VRT) بر اساس ویژگی اساسی سیستمهای بیولوژیکی – ماهیت نوسانی آنها است – که در تغییرات موجی در پارامترهای بیوفیزیکی و بیوشیمیایی منعکس میشود. این مکانیسم در تست وگا رزونانس اجرا میشود. هنگامی که منابع موجی بدن انسان (سیستم، اندام، بخشی از اندام) از یک طرف با هم تعامل داشته باشند و از طرف دیگر فاکتور تست وارد مدار اندازهگیری شود (داروی هومیوپاتی، داروهای اندامی و غیره)، تغییر در شاخص اندازهگیری شده در نقطه اندازهگیری به عنوان یک واکنش CNS روی پدیده تداخل موجی که در بدن هنگام منطبق شدن طیفهای موج رخ میدهد، ثبت میشود.
بعبارت دیگر VRT ثبت تغییرات در هدایت الکتریکی نقطه اندازهگیری زمانی که یک فاکتور تست به مدار اندازهگیری وارد میشود، میباشد. اساس روش استفاده از یک نقطه اندازهگیری قابل تکرار برای آزمایش و یک تکنیک ویژه برای اندازهگیری هدایت الکتریکی هنگام اتصال فاکتورهای تست است که وجود یا عدم وجود برخی اختلالات را در بیمار در اندامها و سیستمهای مختلف بدن نشان میدهد. روش VRT مبتنی بر اندازهگیری مقادیر مطلق رسانایی در یک نقطه نیست، بلکه بر اساس ثبت تغییر نشانگر تحت تأثیر عوامل تست میباشد و بنابراین حساسیت کمتری به آن دارد.
به منظور ارزیابی عینی اطلاعات و تعیین مرزهای کاربرد مؤثر روش VRT در کار بالینی هنگام معاینه و درمان بیماران مبتلا به بیماریهای مختلف، این روش بطور جدی مورد مطالعه قرارگرفت. بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده، دقت تشخیصی به طور متوسط 85 درصد تعیین شد. VRT به عنوان یک روش تشخیصی اولیه برای تست غربالگری و شناسایی مصرف کنندگان مواد مخدر توصیه میشود. کارایی این روش در این مورد به طور متوسط 97.9 درصد است که به نتایج مطالعات روشهای آنالیزشیمیایی نزدیک است.
امکانات تشخیصی درمانی استفاده از روش VRT چیست؟
تست رزونانس به منظور ارزیابی وضعیت عملکردی اندامها و سیستمها، انتخاب داروها، انتخاب موثرترین دارو، قدرت آن، تعداد دوزها و دفعات تجویز انجام میشود. مرحله تست که با هدف نظارت بر کیفیت درمان با بهینهسازی شاخصهای یکپارچه انجام میشود بسیار مهم است. روش VRT، با داشتن توانایی به دست آوردن سریع مقدار زیادی از اطلاعات منطقی مرتبط، به پزشک (متخصص، اپراتور) اجازه میدهد تا به طور متوالی از کارهای تشخیصی عمومی به خصوصی حرکت کند.
در مرحله اول معاینه، وجود اختلالات خاص در اندامها و سیستمهای خاص یا نشانهای از تأثیر عوامل نامطلوب: تشعشعات رادیواکتیو، میدانهای نیروی الکترومغناطیسی و سایر تأثیرات برونزا مشخص میشود.
در مرحله بعد، نتیجه تشخیصی مثبت، اقدامات زیر انجام میشود:
– وجود مشکل یا بیماری (به عنوان مثال، آلرژی یا بار ویروسی) تعیین میشود؛
– علت آن مشکل یا بیماری (نوزولوژی یا پاتوژن) تعیین میشود؛
– محل پاتوژن (اینکه عامل بیماری در کدام اندام یا سیستم بافتی میباشد) تعیین میشود،
– ماهیت ضایعه تعیین میشود (تمرکز غالب، اندام آسیب دیده اولیه، منبع شکایت).
– شاخصهای یکپارچگی ارگانیسم (شاخصهای بیولوژیکی و فوتون، ذخایر ایمنی، ذخایر سازگاری).
– تست فاکتورهای آزمایشی (داروها) مربوط به یک nosology خاص یا عامل ایجاد کننده به شما امکان میدهد به طور جداگانه کارآمدترین عامل را برای تعیین دوز و دفعات استفاده بهینه انتخاب کنید.
این الگوریتم میتواند زمان تشخیص را به میزان قابل توجهی کاهش دهد، انتخاب بهینه استراتژی و روشهای درمانی را فراهم میکند و همچنین کنترل اثربخشی درمان را فراهم میکند.
- اندامها را با اختلالات مختلف نشان میدهد.
- تعیین کارایی و تحمل داروها؛
- تعیین نشانه هایی برای استفاده از درمان بینی و یافتن نوسود کلیدی.
- بار آلرژیک را آشکار کنید و داروی مؤثر را انتخاب کنید.
- بار ژئوپاتیک را آشکار کند.
- اختلال در تعادل اسیدی- قلیایی را آشکار می کند.
- تعیین وجود تومورهای غیر بدخیم و بدخیم.
- فرآیندهای کیست را آشکار میکند.
- نشان دادن کمبود ویتامین ها و مواد معدنی؛
- تعیین شاخص سن بیولوژیکی و غیره
- شاخص بیولوژیکی قانون اساسی ایده آل;
- ذخایر سازگاری ارگانیسم، بهینه برای لحظه فعلی و حداکثر ذخایر ممکن برای شخص خاص.
- درجه استرس یا خستگی سیستم ایمنی و غدد درون ریز؛
- وضعیت روانی؛
- بلوک های مزانشیمی؛
- درجه خستگی جسمانی و غیره
استفاده از معیارهای جدید معرفی شده یکپارچه وضعیت سلامتی بیمار امکان بهینهسازی تشخیصی و با استفاده از مدل سازی تقلیدی را میدهد تا نتایج انواع و انواع مختلف درمان را در مرحله آزمایش ارزیابی کند.
ماهیت روش تست رزونانس وجتاتیو چیست؟
تست رزونانس وجتاتیو مبتنی بر ویژگی اساسی سیستمهای بیولوژیکی است: ماهیت نوسانی آنها، که در تغییرات موجی در پارامترهای بیوفیزیکی و بیوشیمیایی منعکس میشود.
در این رابطه، باید توجه داشت که رزونانس یکی از قوانین طبیعت است، که چنین تعریفی دارد: “نوسان قوی سیستمهایی که نوسانات طبیعی ضعیف سرکوب شدهای دارند، می تواند توسط نیروهای خارجی نسبتا ضعیفی با فرکانس مساوی یا تقریبا برابر با فرکانس طبیعی سیستم برانگیخته شوند” (بروکگاوز بزرگ، 1982).
وجود نوسانات در یک محدوده فرکانسی گسترده، از محدوده نور تا فوق آهسته، با دورههای برابر با ماه و سال، بر فرآیندهای بیولوژیکی مختلف و سطوح نظام سلسله مراتبی منطبق است. غنای ریتمهایی که در محیط خارجی یافت میشود برای فرآیندهای رزونانسی شناسایی شده در بدن انسان کافی است، همگام سازی (سینک کردن) آنها نیز به دلیل تعاملات رزونانسی امکان پذیر است.
در یک بدن سالم، هماهنگی (سینک شدن) فرآیندهای نوسانی (امواج) هارمونیک در چند سطح برقرار است، که منجر به هومئوستاز میشود. در حالی که در پس زمینه شرایط پاتولوژیک، هارمونی نوسانی مخدوش میشود. در طیف ارتعاشات اندامها و سیستمهای سالم، ارتعاشات خاصی از عوامل پاتولوژیک که نقضکنندهی هومئوستاز هستند ظاهر میشود. پیامد این امر، نقص در ریتم مکانیسمهای فیزیکی اصلی است، که ظاهراً به دلیل غلبه شدید فرآیندهای تحریک یا مهار در سیستم عصبی مرکزی، و همچنین به دلیل عدم تعادل تعاملات قشری-زیر قشری به وقوع میپیوندد.
علاوه بر این، عدم هماهنگی در سیستم غدد درون ریز، اول از همه، در افزایش شدید ترشح آدرنوکورتیکوتروپین ACTH)) و گلوکوکورتیکوئیدها ظاهر میشود، در حالی که منجر به مهار اکثر عملکردهای هورمونی دیگر میگردد. چنین تغییراتی در سیستم ایمنی با تغییرات مشخصی (هم در داخل سیستم ایمنی سلولی و هم بین پیوندهای سلولی و هومورال آن) همراه است.
بنابراین، تعاملات رزونانسی و میزان همگامسازی و سینکشدن سیستمهای اصلی بدن، نقش مهمی در وضعیت عملکردی آن دارد و از منظر حفظ سلامت یا برعکس، گسترش یک بیماری، بسیار حائز اهمیت است.
اگر در این زمینه به موضوع درمان بپردازیم، میتوان گفت که در حال حاضر هومیوپاتی در راس متدهایی قرار دارد که از طریق فرآیندهای نوسانی روی ارگانیزم تاثیر میگذارند. تحت تأثیر یک داروی هومیوپاتی، یک تعامل رزونانسی بین فرآیندهای نوسانی در بدن و خود دارو رخ میدهد. همین امر موجب توسعه مسیری با عنوان رزونانسی هومیوپاتی شد.
این فرآیندها در تست رزونانس وجتاتیو نیز استفاده میشوند. هنگام برقراری تعامل میان منابع ارتعاشات بدن انسان (سیستم، اندام، بخشی از اندام) از یک سو، و فاکتور تست (داروها و مواد هومیوپاتی و غیره) وارد شده به مدار از سوی دیگر، در نقطهی سنجش، تغییر در شاخصی که در حال سنجش آن هستیم را میتوان به عنوان واکنش دستگاه عصبی خودمختار (Vegatative Nervous System) به پدیده تداخل ارتعاشی ثبت کرد که در بدن به هنگام منطبق شدن طیفهای ارتعاشات رخ میدهد.
آنچه توسط این سیستم تشخیصی ارائه میشود:
- تحلیل یکپارچه از وضعیت سلامت انسان و تشخیص موضعی فرآیند پاتولوژیک؛
- ارزیابی اثربخشی و قابلیت تعمیم مواد مختلف، و در صدر آنها، ابزارهای درمانی شخصی؛
- انتخاب حالتها و برنامههای بهینه برای اقدامات درمانی.
بنابراین، تست رزونانس وجتاتیو، ترکیبی از رفلکسوتراپی و هومیوپاتی در سطح مدرن است که از نظر کیفی با سایر رویکردهای تشخیصی متفاوت است.
از منظر متودولوژی (روششناسی)، تست رزونانس وجتاتیو مشتمل بر این اقدامات است: ثبت تغییرات در شاخصهای یک نقطه معین، در شرایطی که یک فاکتور تست که نشانگر اختلالات خاص در اندامها و سیستم های مختلف است به مدار سنجش اضافه میشود. علاوه بر ثبت وضعیت تنها یک نقطه، یکی از ویژگیهای منحصربفرد و برجسته ی این متد، یک تکنیک خاص برای استفاده از فاکتورهای تست مشخص است.
مزیت تست رزونانس در مقایسه با سایر روش های تشخیص الکتروپانکچر، حساسیت، سهولت استفاده و صرف زمان کمی برای تشخیص است. تست رزونانس وجتاتیو شامل ثبت تغییرات در شاخصهای هدایت الکتریکی نقاط سنجش است، مادامی که یک فاکتور تست به مدار وارد میشود. اساس این متد بر استفاده از یک نقطه اندازهگیری تکرارپذیر و قابل تکثیر برای آزمایش و یک تکنیک ویژه برای اندازهگیری هدایت الکتریکی هنگام اتصال فاکتورهای تست است که وجود یا عدم وجود برخی اختلالات را در اندامها و سیستمهای مختلف بدن بیمار نشان میدهد. اساس متد تست رزونانس وجتاتیو اندازهگیری مقادیر مطلق رسانایی در یک نقطه نیست، بلکه ثبت تغییرات در شاخصها تحت تأثیر فاکتورهای تست وارد شده به مدار سنجش است. بنابراین حساسیت کمتری نسبت به تداخل خارجی و عوامل مزاحم (نوسانات برق، لباس های ساخته شده از الیاف مصنوعی، …) دارد.
موارد کاربرد و موارد منع استفاده از متد تست رزونانس وجتاتیو
تست رزونانس وجتاتیو در رابطه با موارد زیر کاربرد دارد:
- ارزیابی یکپارچه ی عملکردی از وضعیت اندام ها و سیستم های بدن؛
- تشخیص موضعی فرآیند پاتولوژیک با کمک زیستداروها؛
- تشخیص علتشناسی با استفاده از نوسولوژی های مختلف؛
- انتخاب داروهای هومیوپاتی، دوز آنها، گونه آنها؛
- تعیین سازگاری داروهای هومیوپاتی در صورت تجویز مجموعهای از داروها؛
- تعیین وضعیت مریدین های طب سوزنی، و همچنین نارسایی یا فعالیت بیش از حد آنها.
متد تست رزونانس وجتاتیو را میتوان هم به صورت سرپایی و هم در بیمارستان به کار برد.
موارد منع مصرف متد تست رزونانس وجتاتیو
در صورت استفاده بیمار از ضربان ساز، بدلیل اینکه احتمال دارد در عملکرد آن اختلال ایجاد شود. همچنین در صورتی که در پوست ناحیه پیش بینی شده برای نقاط سنجش تغییرات پاتولوژیک رخ داده باشد، استفاده از این روش جایز نیست. افزایش حساسیت به هدایت الکتریکی و فشار مکانیکی روی نقاط را نیز میتوان به عنوان موارد منع نسبی در نظر گرفت.
Bioresonance Therapy))BRT برونزا یا (درمان بیورزونانس
[1] Dr. Reinhold Voll
[3] Jean-Claude Darras
[4] Pierre de Vernejoul
[5] Pierre Albarede
[6] Dr. Romen Avakyan
[7] Dr. Ion Dimitrescu
[8] توضیح مترجم: مقصود، داروها و ترکیبات متشکل از بافت و اندام موجودات زنده است